آرماگدونپايگاه خبری،اطلاع رسانی آرماگدون 27 خرداد 1390 ساعت 10:15 http://armageddon.ir/vdcfwidcgw6d.ai.html -------------------------------------------------- عنوان : چگونگی تاثیرات استعماری غرب بر جهان اسلام -------------------------------------------------- راه برون رفت از بحران و رهای از استعمار و بازیافت استقلال و عزت مسلمین در گرو بازگشت به پیشینه اسلامی است. متن : جهان اسلام در قرن نوزدهم و در طول قرن بيستم شاهد ظهور شمار فراواني از رويكردها و رهيافت هاي فكر و جريان ها و گروه بندي هاي سياسي بوده است كه در پاسخ به اوضاع آن دوره شكل گرفته اند. استعمار خارجي، استبداد حاكمان داخلي، عقب ماندگي كشورهاي مسلمان از كاروان ترقي و پيشرفت، دوري از آموزه هاي اسلام و نزاع هاي داخلي مهم ترين معضلات جهان اسلام در دوره ياد شده است. جهان اسلام در اين دوره عرصه جنب وجوش نخبگان و پيشگاماني بوده است كه گروهي مروج و دلباخته ليبراليسم بودند و گروهي رو به سوسياليسم آوردند و جمعي به ناسيوناليسم با شقوق متفاوت آن روي آوردند. هر دسته و گروه نسخه حل مشكل جهان اسلام را از همان منظر مي پيچد، اما رفته رفته با اثبات ناكارآمدي رويكردهاي ياد شده و اثبات سستي ايده هاي مختلف به ويژه ايده ناسيوناليسم عربي كه با شكست عرب ها به رهبري عبدالناصر در برابر اسرائيل به اثبات رسيده بود. در چنين فضايي، انقلاب اسلامي در جهان اسلام منفذ و طريقتي نو در افكند و رهبري آن با شناخت درست آسيب ها و آلام جهان اسلام به عنصر خودآگاهي ملت هاي تحت ستم تأكيد ورزيد.  ¤ ام الامراض جهان اسلام  چنانچه امام خميني(ره) در آسيب شناسي وضعيت حاكم بر جهان اسلام و مشكلاتي كه گريبان گير اين جوامع شده است، گم گشتگي فرهنگي و هويتي را علت اصلي آن برمي شمرد و بيان مي دارد: «ماها الان خودمان را گم كرده ايم، مفاخر خودمان را الان گم كرده ايم، تا اين گم شده پيدا نشود شما مستقل نمي شويد.»۱ امام خميني(ره) يكي از علل بنيادين اين گم گشتگي تاريخي و هويتي را استعمار غرب مي داند و مي گويد: «غربي ها كوشش كرده اند كه ما را از خودمان بي خود كنند، ما را ميان تهي كنند، به ما اين طور بفهماند و فهماندند كه خودتان هيچ نيستيد و هرچه هست غرب است و بايد رو به غرب بايستيد.»۲ ايشان رواج ارزش ها و فرهنگ غرب را ام الامراض جهان اسلام معرفي مي كند و راه برون رفت را رهايي از اين فرهنگ ها و ارزش ها مي داند۳. تشخيص درست آلام و مصائب جهان اسلام و تبيين درست آن و ارائه راه حل منطقي و واقع گرايانه و همراه با تجربه موفق از يك فرايند انقلابي و استقرار نظام مبتني بر مردم سالاري ديني، چيزي نبود كه غرب بتواند در جهان اسلام آن را كتمان كند و مكتوم نگه دارد و يا جوانان تشنه عدالت و استقلال طلبي آن را پي جويي ننمايند. تحليلي كه رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي از وضعيت جهان اسلام ارائه مي كند، گوياي درك درست و شناخت عميق ايشان از اين وضعيت جهان اسلام مي باشد. «يك نگاه به وضعيت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و نظامي كشورهاي مسلمان امروز و مشاهده ضعف روحي و مادي آن و مداقه در نظام هاي سياسي و وضع دولت هاي اغلب اين كشورها كه در آن همه چيز حاكي از احساس حقارت و ناتواني است، روشن مي سازد كه از مهم ترين علت هاي اين وضع، بيگانگي و بريدگي اين كشورها و ملت ها از گذشته هاي تاريخي خود و مجد و عظمتي است كه از وراي قرن ها مي تواند هر انسان ضعيف و نوميد را به حركت و تلاش اميدوارانه سوق دهد.»۴ استعمار با شكست غرور ملي و انقطاع آن ها از گذشته و آموزه هاي اسلامي، ملت هاي اسلامي را مهياي پذيرش فرهنگ سلطه و ارزش هاي غربي كرد، و با اين رهاورد شاهد بوديم كه همه مظاهر غرب در تعاملات فردي و اجتماعي جهان اسلام رسوخ و رواج يافته است و پي آمد آن بحران هاي اخلاقي و فرهنگي و اجتماعي است كه بر اين جوامع حاكم گرديده است. چنانچه رهبر انقلاب مي فرمايد: «به دست گرفتن سرنوشت ملت هاي مسلمان- كه هدف استعمارگران، مستقيم و غيرمستقيم، از اواخر قرن هجدهم ميلادي به اين طرف بوده- به طور طبيعي ايجاب مي كرد كه احساس غرور و شخصيت ملل مسلمان شكسته شود و آن ها از گذشته پرشكوه كاملا منقطع شوند و بدين گونه فرهنگ و اخلاق خود را رها كرده، آماده پذيرش فرهنگ غرب و تعاليم استعماري شوند. و اين حيله، در زمينه كاملا مساعدي كه تسلط حكومت هاي فاسد و مستبد در كشورهاي اسلامي فراهم آورده بود، كارگر افتاد و سيل فرهنگ مهاجم غربي و همه مفاهيمي كه استعمار رواج آن را در ميان ملل مسلمان براي تأمين سلطه سياسي و اقتصادي خود بر آن ملت ها ضروري مي شمرد، به راه افتاد و نتيجه آن شد كه در طول دويست سال، كشورهاي اسلامي يكسره به سفره گسترده و بي مانع و رادعي براي غارت گران غربي تبديل شوند.»۵ انقلاب اسلامي راه برون رفت اين بحران در جهان اسلام را در منظر جوامع اسلامي به ويژه جوانان خسته و سرخورده از تفرعن ايدئولوژي هاي مغرب زمين و رهيافت هاي متنوع و ادعاهاي پرطمطراق بود كه همگي به كژراهه ها و بيراهه ها ختم شد؛ استقلال آنان را به تاراج نهاد و استعمار و استبداد را بر همه اركان قدرت و سرنوشت ملت هاي اسلامي حاكم نمود كه متكي بر يك حقيقت دروني جوامع اسلامي بود؛ «هيچ ملتي نمي تواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد. مادامي كه خودشان را گم كردند و ديگران را جاي خودشان نشاندند، استقلال نمي توانند پيدا كنند.»۶ رهاورد اين پيام انقلاب اسلامي، بازگشت به خويشتن و هويت يابي در جوامع اسلامي بود كه به تدريج گفتمان هويت طلبي به عنوان گفتمان غالب درآمد؛ گفتمان هويتي كه بي ترديد مؤلفه ها و عناصر اساسي آن بر ارزش هاي اسلامي استوار مي باشد. چنانچه امام خميني(ره) راه بازيابي هويت مسلمانان را بازگشت به قرآن و ارزش هاي اسلامي معرفي مي كند. «مع الأسف با برخورداري از چنين توان و نعمت هايي براي هويت سازي و رفع بحران هاي معنوي و اجتماعي، جوامع اسلامي با دور افتادن از اسلام و قرآن كريم امروز با معضلات عديده اي مواجه گشته است و... ما مسلمان ها كه از اسلام دور افتاده ايم و از حقايق اسلامي منزوي شده ايم.»۷ ¤ نخستين تير آماج غرب، نخبگان و روشنفكران هستند بازتاب پيام انقلاب اسلامي در كشورهاي اسلامي، فرايند بازگشت به خويشتن و هويت يابي است كه به بيداري و خيزش اسلامي منجر شد و باعث حيرت و سرگشتگي جهان غرب و رژيم هاي هم پيمان و مستبد آنان گرديد. اين خيزش كه امروز در جهان اسلام فراگير شده است، به رغم همه ادعاهاي اطلاعاتي و سنجش نگرش ها و هوشياري دستگاه هاي عريض و طويل اطلاعاتي جهان غرب و دولت هاي مستبد، در سال هاي قبل، آغاز و فرايند رشد و نمو خود را طي و به بلوغ رسيده و امروز بروز و ظهور يافته است. علي رغم كتمان اين واقعيت ها و يا عدم درك آن ها يا انكار تعمدي اين واقعيت از سوي دولت هاو رسانه هاي غربي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام ها و خطابه هاي متعدد ۸ خود بر بيداري اسلامي و تبيين مختصات آن پرداخته و به شدت به رواج اين گفتمان در جهان اسلام اميد داشتند و به بروز و بسط قريب الوقوع آن بشارت مي دادند. و در كنار آن آسيب شناسي و هوشمندي در مقابل ترفندهاي دشمنان را مطالبه مي كردند، چنانچه در پيامشان خطاب به مسلمانان اشاره مي كنند: «دشمن مستكبر كه بيداري امت اسلامي، تهديد كننده مطامع و منافع نامشروع اوست، مهم ترين سلاحي كه در برابر موج فزاينده در دست دارد، سلاح رواني است: نوميد سازي، تحقير هويت، به رخ كشيدن قدرت و تمدن مادي خويش، امروز و در آينده هزاران ابزار تبليغي به كار افتاده و خواهد افتاد كه مسلمانان را از آينده درخشان نوميد و يا به آينده اي كه منطبق با نيات پليد خود آنان است ترغيب كنند... آماج اين تير زهرآلود، نخست نخبگان و روشنفكران و سپس توده مردمند.»۹ كانون اين گفتمان كه از سوي امام خميني(ره) و رهبر معظم انقلاب تئوري پردازي گرديد، استقامت در راه هدف بزرگ و بازگشت مجدد عظمت اسلامي است كه به درستي در جان و دل جوانان مسلمان جهان اسلام در خيزش بزرگ اخير نشست و بروز يافت. امام خميني(ره) به عالمان و انديشمندان جهان اسلام توصيه به مقاومت و ايستادگي مي كند: «علماي بلاد و كشورهاي اسلامي بايد راجع به حل مشكلات و معضلات مسلمين و خروج آنان ازسيطره قدرت حكومت هاي جور با يكديگر به بحث و مشورت و تبادل نظر و براي حفظ منافع مسلمين سينه ها را سپر كنند.» و در جاي ديگري مي گويند: «بايد فداكاري كنيد در ارجاع مجدد عظمت اسلام كه مهمش عظمت معنوي آن است.»۱۰ از منظر رهبر انقلاب، پيام انقلاب اسلامي كه از آن به عنوان درس بزرگ امام خميني(ره) ياد مي كنند، بازگشت به خود و بازگشت به اسلام است كه رهايي بخش و عنصر اساسي بيداري امت اسلامي است. «درس بزرگ امام راحل عظيم الشأن ما (قدس سره) بازگشت به خود، بازگشت به اسلام و شناختن قدر خود و قدر ذخاير معنوي بي شمار خود بود. ملت ايران با عمل به اين درس، در راه سعادت قدم نهاد و در آن، مراحل متعددي را طي كرد و همچنان در آن راه پوياست.»۱۱ ¤ گفتمان هويت خواهي رهاورد اين رهيافت كه نقطه كانوني بيداري اسلامي امروز جهان اسلام است، گفتمان هويت خواهي است از اين زاويه نگاه و با تجربه حاصله از انقلاب اسلامي ايران و نيز مؤيدات فراوان در تجربه تاريخي مسلمانان به خصوص در تحولات تاريخ صدر اسلام است كه حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، تنها راه تغيير صحنه سياسي جهان اسلام و تغيير موازنه قدرت به نفع مسلمانان را بازگشت مسلمين به خويشتن و هويت اسلامي و ملي شان مي دانند. در اين رهيافت، اسلام و فرهنگ اسلامي به عنوان يك ذخيره پايان ناپذير و يك الگوي بي بديل در اين مسير، كارآمدترين و مؤثرترين مكانيزمي است كه اتكاي خيزش جهان اسلام به آن نويدبخش خاورميانه جديد براساس ارزش ها و گفتمان اسلامي خواهد بود كه مطلع آن از تونس بوده و فرجام آن به محو همه مظاهر شرك، دولت هاي استبدادي و نيز محو آثار و حضور دولت ها و فرهنگ استعمار واستكبار در جهان اسلام خواهد بود. امروز بيش از گذشته و هميشه اين پيام حضرت آيت الله خامنه اي در فضا و ساحت هاي جنبش ها و خيزش هاي مردمي در جهان طنين افكن است كه: «امروز نداي پيامبر رحمت، رساتر از هميشه به گوش مي رسد و دعوت اسلام كه دعوت به عدالت و آزادگي و رستگاري است، با طنين بيشتري شنيده مي شود. پاره هاي شب سياه استكبار و ظلم و خودكامگي از سويي و جهل و خرافه و فريب از سوي ديگر، بشر را بيش از گذشته، نيازمند نور رستگاري و تشنه عدل و صلح و برادري كرده است. امروز نداي ملكوتي: «تعالوا الي كلمه سواء بيننا و بينكم الا نعبد الا الله...» كه رد خداوندان زور و زر و صف آرايي در برابر ستم و ستمگر است و گوش و دل اسيران و ستمديدگان را بيش از هميشه مي نوازد. و مژده: «ان الله علي نصرهم لقدير»، به آنان دلگرمي و اميد مي بخشد.»۱۲ امروز مخاطبان اين الهام و پيام ملكوتي، بيداري اسلامي، هويت خواهي ديني و عزت طلبي را در پناه نسيم رحمت و پيام هاي تعالي بخش قرآن، بازآفريده اند. و ان شاءالله فجر روشن آن را همه مشتاقان عدالت و عزت و كرامت اسلامي شاهد خواهند بود.