سوفیا ای. مک کلن

موج جدید اسلام هراسی در آمریکا

فارس , 22 تير 1397 ساعت 14:43

آمریکا با مشکلی واقعی در ارتباط با مسلمانان مواجه است؛ مشکلی که مسلمانان را به عنوان انسان‌هایی سزاور منزلت، حقوق انسانی و احترام نمی‌بیند.


ماه ژوئن ۲۰۱۸ ماه بسیار ناخوشایندی برای جایگاه مسلمانان در آمریکا بود. اول آنکه از نتایج مطالعه جدیدی با خبر شدیم که نشان می داد بسیاری از آمریکاییان، مسلمانان ساکن در آمریکا را به چشم کسانی می بینند که «به اندازه کافی آمریکایی» نیستند و تقریبا ۲۰ درصد آنها خواهان سلب حق شهروندی مسلمانان برای رای دادن می شوند. سپس نوبت به دیوان عالی رسید که تصمیم ترامپ مبنی بر ممنوعیت ورود مهاجران، آوارگان و دارندگان ویزا از پنج کشور عمدتا مسلمان را طی حکمی پنج به چهار مورد تایید قرار داد.
این دو تکه از اطلاعات به شکل بسیار حساسی مکمل یکدیگرند، چرا که از این نگرش شایع پرده برمی دارند که مسلمانان، شهروند آمریکا باشند یا نه، برای جامعه آمریکا یک تهدید به شمار می روند. نکته شایان ذکر اینکه مطالعه انجام شده از برداشت های آمریکا از آمریکاییان مسلمان که توسط دالیا موگهد و جان سایدز برای گروه «مطالعات رای دهندگان» انجام شده، نشانگر این است که حتی ۱۲ درصد از دمکرات ها نیز به سلب حق رای دادن شهروندان مسلمان فکر می کنند. مطالعه آنها نشان داده که ۳۲ درصد از دمکرات ها طرفدار این هستند که به منظور حصول اطمینان از ایمنی پروازها، مسلمانان در فرودگاه ها با اسکرین شدن مورد بازرسی قرار گیرند. این رقم را با باید با ۷۵ درصد جمهوریخواهان مقایسه کرد.
جان رابرتز رئیس دیوان عالی نوشت که دیدگاه اکثریت اعضا این بود که باید بر تصمیم ممنوعت سفر ترامپ صحه گذاشت. او تاکید کرد که با وجود شواهد فراوان موجود مبنی بر خصومت پرزیدنت دونالد ترامپ نسبت به جامعه مسلمانان، این ممنوعیت یک مسئله امنیتی محسوب می شد و نه نمونه ای از تبعیض. «به دلیل وجود شواهد گسترده مبنی بر اینکه تعلیق ورود مسلمانان کاملا جدا از هر گونه خصومت مذهبی، از نظر نگرانی های امنیت ملی زمینه مشروعی دارد، ما باید این توجیه مستقل را بپذیریم.»
همانطور که قاضی سونیا سوتومایرز با مخالفت خود و با اشاره به تصمیم دادگاه در سال ۱۹۴۴ مبنی بر تایید تحت تعقیب قرار دادن آمریکاییان ژاپنی روشن کرده، عمل کردن بر اساس ادعای ضرورت های امنیت ملی به منظور اعمال سیاست های تبعیض آمیز در این کشور اصلا چیز جدیدی نیست. به گفته او تصمیم دادگاه «قید و بند را از پای سیاستی برمی دارد که در ابتدا علنا و با صراحت تحت عنوان «توقف کامل و همه جانبه ورود مسلمانان به ایالات متحده» تبلیغ شده، سیاستی که اکنون در پشت نقاب دغدغه های امنیت ملی چهره پنهان کرده است.»
حکم دیوان عالی و مطالعه مورد اشاره از وجود یک جریان اصلی اسلام هراسی در آمریکا پرده برمی دارد. این نگرش ها، سیاست ها و اقدامات چه آوارگان سوری را گرفته باشد و چه شهروندان آمریکایی، بر این واقعیت تاکید دارند که آمریکا با مشکلی واقعی درارتباط با مسلمانان مواجه است؛ مشکلی که مسلمانان را به عنوان انسان هایی سزاور منزلت، حقوق انسانی و احترام نمی بیند.

ظاهرا ضرورتی به گفتن این مطلب نیست، ولی من در اینجا بر این نکته تاکید دارم که واقعیت های موجود، هراس ها از تهدیدات ناشی از مسلمانان را تایید نمی کنند. اصلا و ابدا.
مردان سفیدپوست تهدید بزرگ تری را متوجه شهروندان آمریکایی می کنند، اما هیچ کس از سلب حق رای آنها سخنی به میان نمی آورد. و همانطور که مارگریت سولیوان در واشنگتن پست گزارش داده، سال ۲۰۱۷ مرگبارترین سال از نظر تلفات غیرنظامیان در عراق و سوریه بوده و تا ۶ هزار نفر در اثر حملات انجام شده از سوی ائتلاف به رهبری آمریکا جان خود را از دست داده اند که افزایشی بیش از ۲۰۰ درصدی به نسبت سال پیش از آن محسوب می شود. اگر کشورهایی چون یمن، افغانستان، سومالی و دیگران را نیز به آن اضافه کنیم، این رقم می تواند بسیار بیشتر از این شود.
اگرچه تعصب نسبت به طیف وسیعی از گروه ها در دوران ترامپ به امری عادی تبدیل شده، هدف قرار دادن مسلمانان به عنوان تهدیدات امنیتی واجد ویژگی های خاصی است که باید به آنها پرداخته شود.
همانطور که مصطفی بایومی نویسنده «چگونه احساس می شود که این یک مشکل است» برایم توضیح داد، روشن است که نقطه عطف کلیدی در این ماجرا حملات یازدهم سپتامبر بوده است. به گفته او از آن زمان به بعد «حرکتی بی امان برای مشروعیت زدایی از شهروندی آمریکاییان مسلمان در جریان بوده است.» بعلاوه او اشاره کرد که بسیاری از آمریکاییان غیر مسلمان تمایل دارند که به یک شهروند مسلمان ابتدا به عنوان یک مسلمان فکر کنند نه یک شهروند همچون خودشان. این واقعیت که «حمایت آمریکا از سیاست هایی که مسلمانان را هدف قرار می دهد اساسی و همیشگی بوده» تقویت کننده چنین نگرشی بوده است.

اما نکته ای در این میان وجود دارد. ترس از مسلمانان صرفا واکنشی غریزی به حوادث یازدهم سپتامبر نبوده است. فضای فعلی سوء ظن، ترس و نابردباری نسبت به جامعه مسلمانان، با هدفی مشخصی و هماهنگ شده به وجود آمده است. تیمی از پژوهشگرانی که ریشه های اسلام هراسی در ایالات متحده را پس از یازدهم سپتامبر مورد مطالعه قرار داده اند و یافته های خود را در قالب «شرکت سهامی ترس» منتشر کرده اند، هفت گروه خیریه را شناسایی کرده اند که بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ مبلغ ۴۲ میلیون دلار را به اندیشکده های اسلام هراس پرداخت کرده اند.
تحقیق آنها توانست وجود یک خط ارتباطی مستقیم بین اندیشکده های اسلام هراس چون بنیاد ریچارد مالون اسکافی و صاحب نفوذان رسانه ای و سیاستمداران را بیش از پیش آشکار کند. آنهابه نمونه ای از سال ۲۰۱۰ اشاره کرده اند که در جریان آن نوت گینگریچ رئیس مجلس نمایندگان به مخاطبان محافظه کار خود در موسسه آمریکایی اینترپرایز هشدار داده که اعمال شریعت اسلامی «تهدیدی مرگبار را متوجه بقای آزادی در ایالات متحده و دردنیایی که ما می شناسیم می کند.» گینگریچ درادامه ادعا کرد که «شریعت در شکل طبیعی خود واجد اصول و مجازات هایی به کلی مشمئز کننده برای جهان غرب است.»
نکته دیگری که آنها نشان دادند این بود که اظهارات گینگریج تقلیدی بود از زبان تحلیلگر محافظه کار اندرو مک کارتی که یکی از نویسندگان گزارشی به نام «شریعت؛ تهدید تمامیت گرایی مهم روزگار ما» بود.
امروز در عصر ترامپ، تولید نظام مند گزارش های اسلام هراسانه ای که توسط تیم پژوهشگران «شرکت سهامی ترس» کشف شده، پنج برابر شده است. هانا علام و طلال انصاری گزارشگران بازفید دریافته اند که ازسال ۲۰۱۵ مقامات جمهوریخواه در ۴۹ ایالت در قالب کلمات و پیشنهاد قوانین علنا مسلمانان را مورد حمله قرار داده اند.
در این میان ترامپ تنها اراجیف اسلام هراسانه خاص خود را بر زبان نمی آورد، او خود را در محاصره اسلام هراسان نیز درآورده است. جان بولتون مشاور امنیت ملی او قبلا رئیس موسسه گیت استون بوده، موسسه ای غیرانتفاعی که از طریق داستان هایی که بطلان آنها آشکار شده درباره «دار و دسته های تجاوز جمعی مسلمانان» و «تلاش ها برای ایجاد یک مستعمره اسلامی» در بریتانیا، در مورد تهدید اسلام جار و جنجال بر پا می کرد.

نکته حساس در این تغییر وضعیت صرفا این نحوه پذیرش اسلام هراسی در درون حزب جمهوریخواه و اینکه دمکرات ها در قبال آن بسیار بیشتر مدارا می کنند نیست، بلکه عملکرد مقامات انتخابی است که هم اکنون مرتبا و علنا یک گروه را مورد بدگویی وتوهین قرار می دهند. رابرت مک کرو مدیر امور دولتی برای شورای روابط آمریکایی- اسلامی بزرگ ترین گروه مدافع مسلمانان در کشور می گوید: «سیاه نمایی چهره مسلمانان در درون حزب جمهوریخواه به محوری پذیرفته شده تبدیل شده است. سیاست سازان ایده ها را می گیرند و آنها را به عمل تبدیل می کنند. اگر انزجار اسلام هراسانه به قانون تبدیل شود، می تواند اجتماعاتی نظیر مسلمانان آمریکایی را به مخاطره اندازد.»
یکی از نگران کننده ترین مشخصه های اسلام هراسی در ایالات متحده این واقعیت است که همانطور که بایومی توضیح می دهد، اکثر آمریکاییان اصلا یک مسلمان را نمی شناسند. او می گوید: «تعداد شهروندان آمریکایی که گزارش می کنند حتی یک مسلمان را می شناسند بسیار اندک است. این به رسانه ها اجازه می دهد تا نقشی بزرگ را در شکل دهی به برداشت عامه از مسلمانان بازی کنند.»
نداشتن تحربه عملی با هیچ یک از مسلمانان، صرفا به شکل گیری باورهایی منفی نسبت به کل یک طبقه از مردم کمک می کند. وقتی از سایدز پرسیدم که چرا او و همکارش تصمیم گرفتند نگرش ها نسبت به سلب حق رای دادن آمریکاییان مسلمان را بیازمایند، جواب داد ایده این بود که میزان توانایی افراد مورد مطالعه برای دیدن مسلمانان به عنوان شهروندان واقعی را اندازه گیری کنیم. این واقعیت که از هر پنج آمریکایی تقریبا یک نفر نمی تواند این کار را انجام دهد، می تواند عاملی جدی برای به صدا درآوردن زنگ خطر باشد.
ناتوانی بخش مهمی از جمعیت آمریکا از حتی به رسیمت شناختن حقوق قانونی شهروندان مسلمان، مستقیما از این واقعیت ناشی می شود که مسلمانان به طور مداوم به عنوان یک تهدید امنیتی به تصویر کشیده شده اند؛ مشخصه ای که آنها را از هویت انسانی شان تهی می کند و اجرای سیاست های تبعیض آمیز، اعمال تحجر و تعصب و توجیه نابردباری را بسیار ساده تر می سازد.
همانطور که نور کتیلی و امیل برونیو در مطالعه ای از برداشت آمریکاییان از مکزیکی ها و مسلمانان دریافته اند، «آمریکاییان آشکارا هم مسلمانان و هم مهاجران مکزیکی را از هویت انسانی شان تهی می کنند.» آنها این نکته را نیز دریافتند که «میزان عاری از هویت انسانی کردن این گروه ها، به شکل خاصی با حمایت از سیاست های انحصارگرانه پیشنهادی از سوی دونالد ترامپ و برخی از همتایان جمهوریخواهش همراه است.» آنها همچنین توانستند نشان دهند که این نگرش ها مستقیما به خصومت بیشتر و نگرش های خشونت آمیز نسبت به اجتماعات عاری از هویت انسانی شده منجر می شود.
این مجموعه نگرانی ها توضیح می دهد که مثلا چرا ما با شاهد افزایش جرایم نفرت پراکنانه نسبت به مسلمانانی که در آمریکا زندگی می کنند هستیم. در مطالعه ای که توسط موسسه پیو در سال ۲۰۱۷ انجام شد، روشن شد که جرایم نفرت پراکنانه نسبت به مسلمانان در آمریکا از سطوح پس از یازدهم سپتامبر پیشی گرفته است.
تنها توضیحی که برای این افزایش وجود دارد، تلاش نظام مند برای بیشتر بیگانه کردن و محروم کردن آمریکاییان مسلمان است، در حالی که از کل مسلمانان در سراسر جهان نیز چهره ای سیاه ارائه می شود.
و اینجا همان جایی است که تهدیدات واقعی در آن نهفته است. آمیزه برداشت ها و سیاست های اسلام هراسانه ای که ظرف سال های گذشته ایالات متحده را در بر گرفته، فضایی خصمانه و تهدید آمیز را برای مسلمانان به وجود آورده است. در یکی از مطالعات انجام شده از طرف موسسه پیو که در اوایل سال ۲۰۱۷ انجام شد، ۷۵ درصد مسلمانان بزرگسال آمریکایی گفته بودند که تبعیض بسیار زیادی نسبت به مسلمانان وجود دارد. بعلاوه نیمی از مسلمانان بزرگسال آمریکایی گفته بودند که در سال های اخیر مسلمان بودن در ایالات متحده دشوارتر شده است.
قانونی شدن ممنوعیت سفر ترامپ کل این وضعیت را وخیم تر می سازد و همانطور که بایومی اشاره می کند خانواده ها را نیز از هم جدا می کند، بذرهراس را می پراکند و یک جو عدم امنیت و نگرانی را به وجود می آورد که در مجموع باعث می شود به آمریکاییان مسلمان بیشتر احساس بیگانگی و به حاشیه رانده شدن دست دهد.
تحقیق انجام شده توسط کتیلی و برونیو حتی جنبه ناراحت کننده تری از عاری از هویت انسانی کردن یک اجتماع اقلیت را فاش می کند. آنها نشان می دهند که عاری از هویت انسانی کردن گروه ها، به ترویج حمایت از سیاست های خصمانه ای که این گروه ها را هدف می گیرد کمک می کنند. این بدان معناست که برداشت ها و سیاست های خصمانه و خشونت آمیز، کشمکش های گروهی و پتانسیل خشونت ورزی را تشدید می کند.
نویسنده: سوفیا ای. مک کلن (Sophia A. McClennen) استاد امور بین المللی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا
منبع: yon.ir/lYrsL


کد مطلب: 6571

آدرس مطلب: http://armageddon.ir/vdca.0nik49nm65k14.html

آرماگدون
  http://armageddon.ir