ابعاد اسلامهراسی در بریتانیا پس از یازده سپتامبر(2)
فارس , 9 فروردين 1393 ساعت 20:01
اسلامهراسی و تبعیض علیه مسلمانان در جامعه بریتانیا بهوضوح دیده میشود و وجود نوعی هماهنگی میان بخشهای دولتی و رسانهای که تأثیرات آن بهروشنی در فضای عمومی جامعه قابل مشاهده است، نگرانیهای بسیاری دراینباره ایجاد کرده است.
بخش دوم و پایانی
اسلامهراسی در فضای دولتی (رسمی)
درباره نقش بخش دولتی و رسمی در گسترش اسلامهراسی، چند حالت قابل تصور است: نخست اینکه دولت در وضع و اجرای قوانین علیه مسلمانان نقش رسمی و آشکار داشته باشد؛ در حالت دوم، ممکن است اسلامهراسی در ساختار رسمی و قانونی نباشد، اما قوانینی وضع یا رویههایی اِعمال شود که در نتیجه آنها مسلمانان بیش از دیگر افراد جامعه مورد تبعیض و فشار قرار گیرند.
با توجه به شواهد موجود در بریتانیا، قوانینی که مستقیم یا غیرمستقیم علیه مسلمانان باشد، وضع نشده است، اما بهنظر میرسد قوانین و ساختارهای رسمی موجود از چند جهت در اسلامهراسی نقش دارند. برخی قوانین از توجه به وجهه مذهبی مسلمانان، بهعنوان بزرگترین اقلیت مذهبی بریتانیا، غفلت ورزیدهاند. این نکته برای مسلمانان، بسیار اساسی است؛ زیرا مذهب در زندگی شخصی و اجتماعی و هویتی آنان نقش بسیار مهمی دارد.
برای نمونه، براساس تحقیقات، ۸۸ درصد از مسلمانان بریتانیا معتقدند که مذهب بخش مهمی از زندگی آنها را تشکیل میدهد، در حالیکه این آمار برای غیرمسلمانان بریتانیایی ۳۶ درصد است. (Gallop, ۲۰۰۷) در این شرایط، طبیعی است که اگر قوانین به مسائل مذهبی مسلمانان بیتوجه باشد، مشکلاتی برای آنان ایجاد شود. در ادامه بحث به ذکر مصادیقی در این زمینه میپردازیم.
چنانکه گفته شد، پس از جنگ جهانی و ورود سیل عظیم مهاجران آسیایی به بریتانیا، به مسئله نوع نژاد و نژادهای غیرسفید توجه شد که هنوز آثارِ آن در بحث سرشماری و آمارگیری بریتانیا وجود دارد و توجهات نژادگرایانه از رنگ پوست به نوع نژاد تغییر یافت. دولت برای رفع این مشکل، در سال ۱۹۷۶ قانون روابط نژادی را تصویب کرد. براساس قانون یادشده، هرگونه تبعیض بر مبنای نژاد یا قومیت ممنوع و بدینمنظور کمیسیون برابری نژادی تشکیل شد تا بر اجرای صحیح این قانون نظارت کند.
این قانون، به تبعیض براساس «مذهب» توجه نکرده بود و به همین دلیل، مسلمانان نمیتوانستند از تبعیضهای مذهبی شکایت کنند، اما اگر شکایت آنان در قالب تبعیض نژادی (مثلاً بهعنوان یک آسیایی) مطرح میشد، قابل پیگیری بود. برای حل این مسئله، در سال ۲۰۰۰ «لرد احمد» لایحهای برای الحاق به قانون روابط نژادی پیشنهاد داد که براساس آن، از تبعیضهای مذهبی جلوگیری شود، اما دولت حزب کارگر با الحاق این لایحه مخالفت کرد؛ با این توجیه که در قانون حقوق بشر ۱۹۹۸، از مسلمانان حمایت کافی شده است. (Fetzer, ۲۰۰۵: ۳۲)
با وقوع حوادث تروریستی سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵، دولت بریتانیا مانند سایر کشورهای اروپایی واکنش نشان داد. این اقدامِ دولت با طرح قوانین تروریسم در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵ همراه شد. پس از تصویب قانون مبارزه با تروریسم در سال ۲۰۰۱ و حوادث تروریستی یازده سپتامبر، مسلمانان از سوی دولت بریتانیا، نیروهای پلیس و سایر نهادهای دولتی، در معرض فشارهای بیسابقهای قرار گرفتند.
دولت بریتانیا برای اجرایی کردن قانون مبارزه با تروریسم، باید به نوعی ماده ۵ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را نادیده میگرفت دلیل دولت برای انجام این کار، این بود که در شرایط جنگ و اضطراری قرار دارد و در این وضعیت، امنیت اجتماعی و زندگی اتباع آن به خطر افتاده است. بنابراین، برای خروج از ماده ۵، به ماده ۱۵ متوسل شد. (Abbas, ۲۰۰۷: ۲۹۳) شاید یکی از دلایل این اقدام دولت بریتانیا و واکنشهای سختگیرانه پس از آن، این بود که بریتانیا در اخبار رسانهها، بهشت تروریستها نامیده میشد.
پس از حوادث تروریستی لندن، قانون جدید مبارزه با تروریسم در سال ۲۰۰۶ به تصویب رسید که در آن، فشارها علیه مسلمانان افزایش یافت. با تصویب و اجراییشدن این قوانین، نوعی فضای بیاعتمادی میان مسلمانان و پلیس و دستگاههای امنیتی بهوجود آمد. بهعنوان نمونه، براساس پیمایشی که در بریتانیا انجام شد، ۶۴ درصد از مسلمانان بر این باور بودند که قوانین ضدتروریستی، غیرمنصفانه علیه آنان استفاده میشود و تحت تأثیر این قوانین، آنها به «مظنونین جمعی» تبدیل شدهاند. (IHF, ۲۰۰۵: ۱۴۶)
بعد از تصویب قانون ضدتروریسم و افزایش قدرت دولت در دستگیری افراد بدون دلیل و مدرک قانونی و صرفاً با اتهام مظنون بودن به تروریسم، ترس و وحشت در میان اقلیت مسلمان افزایش یافت. ایست و بازرسیهای روزانه که عموماً مسلمانان بازرسی میشدند با اظهارات ناسنجیده برخی مقامات دولتی تشدید شد. بهعنوان نمونه، «هیزل بلیرز» گفته بود مسلمانان باید این واقعیت را بپذیرند که ایست و بازرسیهای پلیس در مورد آنان بیش از بقیه افراد اجتماع اعمال شود.
در همین زمینه، دنیس مکشین ، وزیر امور اروپا، از مسلمانان خواسته است بین شیوه بریتانیایی و شیوه تروریستی، یکی را انتخاب کنند. افزون بر اینها، احساس رو به گسترشی در میان مسلمانان وجود دارد که پلیس، آنها را فقط بهسبب مسلمانبودن، توقیف و بازرسی میکند و حتی در برخی موارد با گزارش به پلیس مشکلات آنان افزایش هم یافته است. (Ameli & Merali, ۲۰۰۴: ۳۳)
بهعنوان نمونه، در تحقیقی که دانشگاه اکستر انجام داد، بیشتر مسلمانانی که مورد تبعیض نژادی قرار گرفته بودند، به پلیس گزارش نداده بودند؛ چراکه به پلیس اطمینان نداشتند یا معتقد بودند پلیس نمیتواند کاری برای آنها انجام دهد. نکته تأملبرانگیز این است که براساس همین تحقیقات، مشخص گردیده که جرایم نفرت نژادی علیه مسلمانان، جزو اولویتهای پلیس در بررسی جرایم نژادی نیست. (Githens-Mazer & Lambert ۲۰۱۰: ۱۱) سیاستهای کنونی ممکن است واکنشهایی را برانگیزد و مسلمانان معتدل را به دامن گروههای افراطی بیندازد؛ گروههایی که میکوشند از احساس محرومیت موجود در اجتماع مسلمانان، بهرهبرداری کنند. (Bennetto, ۲۰۰۴)
از مسائل دیگری که مسلمانان بهواسطه نقش دولت و نهادهای رسمی، با آن روبهرو هستند، فعالیت گروههای ضداسلامی است که بعضی از آنها با شعار مبارزه با اسلام فعالیت میکنند و قانون بریتانیا مانع فعالیت آنها نمیشود. یکی از این احزاب، حزب ملی بریتانیاست که در دهه اخیر، فعالیتهای خود را افزایش داده و با استفاده از ناآگاهی افکار عمومی و بهمدد اقدامات افراطگرایان مسلمان، توانسته است موقعیت نسبتاً مناسبی کسب کند.
پس از رهبری «گریفین»، گفتمان این حزب از مبارزه و مخالفت با اقلیتهای نژادی، بهسمت مبارزه و مخالفت با اقلیتهای مذهبی تغییر کرده است. رهبر این حزب در یکی از مصاحبههای خود عنوان میکند که «مشکل ما آسیاییها نیستند، مشکل ما مسلمانان هستند». (Fetzer, ۲۰۰۵: ۲۹) وی در اظهارات خود، آشکارا دین اسلام را دینی شرور و نابکار خطاب میکند. (Ameli, ۲۰۰۷: ۹۱)
در کتابچهای که این حزب منتشر کرد، دین اسلام مترداف با نابردباری، کشتار، غارتگری، سوزاننده و آزاردهندة زنان معرفی شده بود. این کتابچهها در اواخر سال ۲۰۰۱ و تا اواسط ۲۰۰۲ در سرتاسر بریتانیا بهطور وسیعی توزیع شد. (Allen, ۲۰۰۶: ۸۱)
مسائل یادشده، تنها بخشی از معضلات مسلمانان و نقش دولتی و رسمی در گسترش اسلامهراسی بود که بهاجمال ذکر شد و بیان جزئیات و مصادیق بیشتر در این مجال نمیگنجد. در ادامه بحث، به یکی از فضاهایی میپردازیم که در شکلگیری و گسترش اسلامهراسی، نقشی انکارنشدنی دارد و به نظر میرسد نوعی همافزایی و هماهنگی خواسته یا ناخواسته میان فعالیتهای این بخشها (بخش رسانهای و بخش دولتی) وجود دارد.
اسلامهراسی در فضای رسانهای
رسانهها عموماً یکی از منابع موثق کسب اطلاعات بهشمار میآیند. آنها بهدلیل جایگاه محوری خود در افکار عمومی، این توانایی را دارند که به طرح و تعریف مباحث مورد نظر خود بپردازند. از جمله مسائلی که در چند دهه اخیر و بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مورد توجه رسانههای جهانی و بهصورت خاص رسانههای غربی قرار گرفته، بحث اسلامهراسی و القای ترس و وحشت از اسلام در جهان امروز است؛ موضوعی که پس از یازده سپتامبر، گفتمان غالب رسانهای شده است.
یکی از مسائل مطرح در بحث اسلامهراسی در رسانهها، تسلط گروهها و جریانهایی خاص بر رسانههاست که میکوشند پیامهای مورد نظر خود را در جهت افزایش قدرت و اِعمال نفوذ بیشتر به مخاطبان انتقال دهند و از همه توان خود در جهت شکلدهی به افکار عمومی استفاده میکنند. به نظر نمیرسد این ادعاها براساس تئوری توطئه بنا شده باشد؛ زیرا سیطره برخی جریانهای سیاسی و اقتصادی در قالب کمپانیهای فیلمسازی یا خبری آشکار شده است و از سوی دیگر، برخی تئوریهای غربی، بر امکان این مسئله اذعان دارند.
امروزه رسانههای بریتانیایی در بحث اسلامهراسی و ضدیت با اسلام و مسلمانان، از مفاهیم قدیمی و عامیانه نژادپرستی (رنگ پوست، نوع نژاد، نژاد برتر، نژاد پست و ...) و اختلافات آشکار مذهبی، صحبت نمیکنند و در مقابل، با ابزارهای دیگری پیام خود را بهشکل باورپذیر و قابل توجیه به مخاطب عرضه میکنند. بهعنوان مثال، امروزه در رسانههای غربی و به همین نحو در رسانههای بریتانیایی، بر تمایزها و تفاوتهای مسلمانان با جامعه میزبان تأکید میشود.
بدین صورت که رسانهها پس از بیان تفاوتهای مسلمانان با جامعه بریتانیا، در گام بعدی، فرهنگ و ارزشهای غربی را یک نمونه ایدئال و برتر معرفی میکنند. پیامد ضمنی چنین گفتمانی، بیگانهانگاری و مخالفت با دیگر فرهنگها و ارزشهاست. نگرانی در مورد رسانهها وقتی شدت مییابد که برای اکثریت مردم، تنها منبع کسب اطلاعات و اخبار ـ بهویژه آنهایی که با مسلمانان در ارتباط نیستند ـ اینگونه رسانهها باشند. (Yougov, ۲۰۰۲)
براساس تحقیقات الیزابت پول در دایرةالمعارف مطالعات قومی و نژادی، رسانهها در ایجاد فضای ضداسلامی و اسلامهراسی، نقش مهمی ایفا کردهاند. وی با مطالعه و بررسی مقالات روزنامههای انگلیسی بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴، به این نتیجه رسیده است که رسانهها بیشتر در پی نمایش تصویری منفی از مسلمانان هستند. در نتیجه این تصاویر، مسلمانان تهدید و دشمنی برای ارزشهای غربی محسوب میشوند. (Whitaker, ۲۰۰۳: ۲۱۷)
برخی از رسانههای بریتانیایی با بهرهگیری از طرح مسائل تاریخی (تقابل تاریخی اسلام و غرب، جنگهای صلیبی)، مسائل مربوط به منازعه، خشونت و تروریسم (بحث جنگ عراق و افغانستان، حوادث تروریستی یازده سپتامبر و هفتم ژولای، مسئله سلمان رشدی (Lewis, ۱۹۹۴: ۱۵۰)، ناآرامیهای شمال (Pauly, ۲۰۰۴: ۹۵) و درگیریهایی که همیشه بخشی از طرف درگیر، مسلمانان هستند)، تأکید بر تمایزهای فرهنگی و مذهبی، طرح سؤال و ایجاد تردید در حس وفاداری مسلمانان به بریتانیا و طرح مباحث مربوط به پناهندگان و مهاجرت، تلاش میکنند بهنوعی اسلام و مسلمانان را تهدیدی برای جامعه بریتانیا معرفی کنند.
در هنگام بررسی رسانههای بریتانیایی، یازده سپتامبر یک نقطة عطف بهشمار میآید و توجه رسانهها از این تاریخ به بعد، بهصورت بسیار جدی بهسمت مسلمانان معطوف شده است. بهعنوان مثال، در یک بازه زمانی کوتاه، رشد ۲۵۰ درصدی مقالات مربوط به مسلمانان را شاهد هستیم. (Whitaker, ۲۰۰۲: ۵۳)
دانشگاه کاردیف درباره بازنمایی تصویر مسلمانان بریتانیا در رسانههای چاپی این کشور در سالهای۲۰۰ تا ۲۰۰۸ تحقیقی انجام داده است که براساس شواهد این بررسی، پوشش اخبار مربوط به مسلمانان در این سالها افزایش چشمگیری یافته است. روند افزایشی از سال ۲۰۰۰ به بعد آغاز میشود، در سال ۲۰۰۶ به اوج خود میرسد و در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ در همین حد اوج باقی میماند. (Moore et al, ۲۰۰۸: ۹) افزایش اخبار مربوط به مسلمانان، چند دلیل دارد:
دلیل اول: در این بازه زمانی شاهد روزافزون حوادث تروریستی هستیم که ارتباط افراطگرایان مسلمان با این حوادث تروریستی، به افزایش مطالب مرتبط با مسلمانان انجامیده است.
دلیل دوم: این اخبار اصالتاً دارای ارزش خبری هستند و خواسته یا ناخواسته در مورد مسلمانان صحبت به میان میآید.
دلیل سوم: به نظر میرسد گروههایی بهصورت هدفمند و ازپیش تعیینشده، با پشتوانه ایدئولوژیک برخورد تمدنهای هانتینگتون، برای گسترش اسلامهراسی بهصورت سازمانیافته میکوشند.
عموم مقالات و مطالب نشریات بریتانیایی که درباره مسلمانان است، حول محور دو موضوع تمرکز یافتهاند:
الف) تروریسم و جنگ علیه تروریسم؛
ب) تفاوتهای فرهنگی و مذهبی با جامعه بریتانیا و سایر ادیان؛
نکته اینجاست که با گذشت زمان، شاهد تغییر لحن آشکار و هوشمندانهای در رسانهها هستیم؛ بدین صورت که در ظرف زمانی سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۵ که حملات تروریستی و پس از آن، جنگ در عراق و افغانستان بهبهانه مبارزه با تروریسم رخ میدهد، تمرکز رسانهها بر موضوع حوادث تروریستی و تروریسم است. حدود ۳۶ درصد از مقالات و مطالب نیز، مرتبط با دادگاههای محاکمه تروریستها و اخبار مبارزه با ترور در عراق، افغانستان و ... است.
اما با گذشت چند سال از جنگ افغانستان و عراق و آشکارشدن برخی زوایای پنهان این جنگها، شاهد تغییرِ لحن آشکار رسانهها هستیم؛ موج جدید اسلامهراسی با تمرکز بر تفاوتهای فرهنگی و مذهبی میان اسلام و جامعه بریتانیا (و بهطور کلی غرب) شکل میگیرد. طرح مباحثی مانند قوانین شریعت، حجاب، نوع لباس و پوشش، حقوق زن، کاریکاتورهای اهانتآمیز و ... پیش از سال ۲۰۰۵، ۲۲ درصد از مقالات و موضوعات را در بر میگرفت، اما در سال ۲۰۰۸ برای اولینبار این بخش با افزایش نسبی به ۳۲ درصد و آمار بخش اول با کاهش نسبی، به ۲۷ درصد میرسد. نکته تأملبرانگیز در این بررسی، کاهش هر ساله پوشش اخبار مرتبط با مشکلات مسلمانان است. (Ibid: ۱۱)
همواره تعدادی موضوع، کلیدواژه و چشمانداز در موضوعات مرتبط با اسلام است که فراوان تکرار میشوند. حال فرض کنید برای مخاطب، چندین سالِ پیاپی، عموماً در خبرهای سرتیتر، اخباری از جنگ و درگیری گزارش شود که در آن، مسلمانان افراطی و ستیزهجو، همواره متهم و مقصر اصلی هستند. در این فضا شاید هر مخاطبی تحت تأثیر قرار گیرد. همه مطالبی که در مورد تبعیض و فشار علیه مسلمانان در جامعه بریتانیا بیان شد، بهنوعی با حمایت برخی رسانهها انجام میشود.
گاهی رسانهها با تمرکز بر یک موضوع نظیر مسئله حجاب در مدارس یا فضاهای عمومی، مباحثات علیه مسلمانان را شکل میدهند و گاهی نیز، پوشش گسترده رسانهها درباره برخی وقایع، یک موج ضداسلامی در جامعه پدید آورده است. در هر حال، برخی رسانهها ـ بهویژه رسانههایی که وابستگی آنها به صهیونیستها ثابت شده است ـ در ایجاد و گسترش اسلامهراسی، نقش انکارنشدنی دارند.
در تحقیقات ثابت شده است که مسلمانان، یکی از مؤلفهها و علت اصلی تبعیض اجتماعی و سوءتفاهم میان خودشان و دیگران را، رسانهها میدانند (Ameli, ۲۰۰۷) و همواره، حذف اسلامهراسی و شیطاننمایی مسلمانان را خواستارند. مسلمانان بهعلت تصاویر منفی و جانبدارانهای که رسانهها منتشر میکنند، تمایلی به آنها نشان نمیدهند. (Ibid: ۶۷) از سوی دیگر، بهعلت مسائل داخلی خود (نظیر اختلافات فرهنگی، مذهبی و تنوع قومی) و نیز نداشتن منابع مالی و پشتوانه رسانهای نیرومند، مشارکت فعالی در امور مربوط به رسانه ندارند. همین امر، به خودی خود، در گسترش موج منفی علیه آنان و اسلامهراسی، اثرگذار است.
نتیجه
براساس آنچه گفته شد، اسلامهراسی و تبعیض علیه مسلمانان در جامعه بریتانیا بهوضوح دیده میشود و وجود نوعی هماهنگی (خواسته یا ناخواسته) میان بخشهای دولتی و رسانهای که تأثیرات آن بهروشنی در فضای عمومی جامعه قابل مشاهده است، نگرانیهای بسیاری دراینباره ایجاد کرده است. با در نظر گرفتن نتایج تحقیقات و نظرسنجیهایی که همگی در مراکز معتبر انجام شدهاند، وجود تبعیض علیه مسلمانان در بریتانیا مسئلهای انکارناپذیر است. در مجموع، چند جریان موازی (بهطور عمده با محوریت سه مرکز: رسانه، دولت و افکار عمومی که بهتفصیل به آنها پرداخته شد) که جامعه مسلمانان بریتانیا را تهدید میکنند و باعث گسترش اسلامهراسی هستند، در اینجا بهطور خلاصه ذکر میشوند:
۱. تصویب قوانینی که در مرحله اجرا باعث تبعیض علیه مسلمانان میشوند؛
۲. با اقدامات گروههای نژادپرست و احزاب راستافراطی، بهطور جدی و قانونی مقابله نمیشود؛
۳. رسانهها بر جنبههای منفی مسلمانان تمرکز دارند و اخبار آنها در مورد اسلام و مسلمانان عموماً با جانبداری و تعصب همراه است؛
۴. اختلافات مذهبی و قومی در میان گروههای اسلامی و نبود وحدت میان آنها؛
۵. وابستگی سازمانها و مؤسسات اسلامی به برخی جریانات، افراد یا کشورها، آنها را به ابزار دست تبدیل میکند و امکان حرکت مستقل را از آنان میگیرد؛
۶ . احیا و گسترش ایدههایی نظیر برخورد تمدنها و تأکید بر اختلاف آشتیناپذیر اسلام و غرب؛
۷. ترویج افکار سکولار در میان جامعه اسلامی و ایجاد مشکلات هویتی در میان جوانان مسلمان؛
۸ . نفوذ افکار بنیادگرایان افراطی و جذب جوانان در این گروهها.
مسائلی که برشمردیم، سبب شده است وضعیت مسلمانان در بریتانیا، وضعیت مطلوبی نباشد. البته ذکر این نکته هم ضروری است که وضعیت مسلمانان در بریتانیا در مقایسه با کشورهایی نظیر آلمان و فرانسه بهتر است، اما با در نظر گرفتن شعارهای مسئولان این کشور و تأکید بر بحث چندفرهنگگرایی، (با توجه به شرایط موجود)، تا تحقق واقعی این شعارها، فاصلة زیادی وجود دارد.
برای بهبود وضعیت موجود، به تلاش همهجانبه مسلمانان نیاز است. مسلمانان بریتانیا در گام نخست باید در جهت وحدت و به حداقل رساندن اختلافات داخلی حرکت کنند که در این مسیر، کمکهای سازمانهای اسلامی نظیر سازمان همکاری (کنفرانس) اسلامی، بسیار ضروری به نظر میرسد. تا زمانی که مسلمانان متحد نشوند، بعید است جامعه بریتانیا برای حل مشکلات آنان اقدام کند.
ازاینرو، در راه مقابله با اسلامهراسی و تبعیض، نخست مسلمانان باید متحد شوند و رویه واحدی در پیش گیرند و پس از حل مشکلات، بهتدریج خواستههای خود را از جامعه بریتانیا اعلام کنند. در این شرایط، بدیهی است که جامعه و دولت بریتانیا ملزم خواهند بود به درخواستها و نیازهای بزرگترین اقلیت مذهبی خود توجه جدی کنند. حضور شخصیتهای برجسته مسلمان در بخشهای رسانهای و دولتی بریتانیا (نظیر شوراها، شهرداریها و پارلمان) و اتحاد جمعی سازمانها و نهادهای اسلامی، به پیشبرد اهداف مسلمانان کمک شایانی خواهد کرد.
منابع و مآخذ
۱. سادات منصوری، محمد، ۱۳۸۲، سیمای اسلام در اروپا، تهران، انتشارات باز.
۲. سعید، ادوارد، ۱۳۷۷، شرقشناسی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۳. گرهلم، توماس و جرج لیتمن، ۱۳۷۸، حضور نوین اسلام در اروپای غربی، ترجمه محمد قالیباف خراسانی، تهران، الهدی.
۴. ورتووک، استیون و سری پیچ،۱۳۸۰، اسلام در اروپا، ترجمه کاووس سید امامی، تهران، انتشارات باز.
۵. Abbas, Tahir, ۲۰۰۷, ”Muslim Minorities in Britain: Integration, Multiculturalism and Radicalism in the Post-۷/۷ Period”, Journal of Intercultural Studies, Vol. ۲۸, No. ۳, August ۲۰۰۷.
۶. Adolino, R.Jessica, ۱۹۹۸, Ethnic Minority, Electoral Politics and Political Integration in Britain, London, Printer.Ahmed, A. F(۱۹۹۲) Post Modernism and Islam: Predicament and Promise, New York, Routledge.
۷. Allen, Chris, ۲۰۰۶, “Securization and Religious Divides in Europe”, GSRL-Paris and Harvard University.
۸. Ameli, Saied. R, Merali, Arzu, ۲۰۰۴, Dual Citizenship: British, Islamic or Both? Obligation, Recognition, Respect and Belonging, Islamic Human Rights Commission, ISBN ۱-۹۰۳۷۱۸-۲۶-۶.
۹. ___________, ۲۰۰۷, The British Media and Muslim Representation: The Ideology of Demonization, England: Islamic Human Rights Commission, ISBN ۱-۹۰۳۷۱۸-۳۱-۷.
۱۰. Bennetto, Jason, ۲۰۰۴, "Crackdown by Police is Driving Muslims to Extremists", The Independent, February ۲, ۲۰۰۴.
۱۱. Bleich, Erick, ۲۰۰۹, "Where do Muslims stand on ethno-racial hierarchies in Britain and France? Evidence from public opinion surveys, ۱۹۸۸-۲۰۰۸", Patterns of Prejudice, Vol. ۴۳, Nos ۳-/۴, ۲۰۰۹.
۱۲. Coleman, David, ۲۰۰۶, "Immigration and Ethnic Change in Low-Fertility Countries: A Third Demographic Transition, Population and Transition", Population and Development Review, September ۳۲ (۳).
۱۳. Conflict-Between-Religious-National-Identities.aspx
۱۴. Crewe, Ivor, ۲۰۰۲, “A new political hegemony?” In Alan King, ۲۰۰۱, Britain at the polls, New York, Chatham House.
۱۵. Fetzer S.Joel and Soper, J. Christopher, ۲۰۰۵, Muslims and the State in Britain, France, and Germany, Cambridge University Press.
۱۶. Field, D. Clive, ۲۰۰۷, " Islamophobia in Contemporary Britain: The Evidence of the Opinion Polls,۱۹۸۸-۲۰۰۶", Islam and Christian-Muslim Relations, Vol. ۱۸, No. ۴, October ۲۰۰۷.
۱۷. Geddes, Andrew, ۲۰۰۲, Labour’s second landslide: the British general election ۲۰۰۱, Manchester University Press, ISBN ۰۷۱۹۰۶۲۶۶۷.
۱۸. Githens-Mazer, Jonathan, Lambert, Robert, ۲۰۱۰, Islamophobia and Anti-Muslim Hate Crime: a London Case Study, University of Exeter, European Muslim Research Centre.
۱۹. Hellyer, A.Hisham, ۲۰۰۷, "British Muslims: Past, Present and Future", The Muslim World, Apr ۲۰۰۷, ۹۷, ۲, ProQuest Religion.
۲۰. Johnson, M. R. D. Soydan, H.Williams, ۱۹۹۸, Social Work and Minorities: European Perspectives, London, New York, Routledge.
۲۱. Kerry moore, paul mason and Justin lewis, ۲۰۰۸, Image of Islam in the UK, the Representation of British Muslims in the national Print News media ۲۰۰۰-۲۰۰۸, Cardiff School of Journalism, Media and Cultural Studies.
۲۲. Lewis, Bernard, ۱۹۹۴, The Shaping of The Modern Middle East, New York, Press.
۲۳. Marranci,Gabriele, ۲۰۰۴, “Multiculturalism, Islam and the Clash of Civilizations Theory: Rethinking Islamophobia”, Culture and Religion, Vol. ۵, No. ۱, ۲۰۰۴.
۲۴. Modood, Tariq, ۱۹۹۷, Ethnic Minorities In Britain, London: PSI.
۲۵. Nameless, ۲۰۰۵, “Focus on ethnicity and identity”, Office for National Statistics, March ۲۰۰۵.
۲۶. Omur, orhun, ۲۰۰۹, combating intolerance and discrimination against muslims, COJEP international seminar on intercultural dialogue against islamophobia, ۲۳ january ۲۰۰۹, Strasbourg.
۲۷. Pauly, J.Robert, ۲۰۰۴, Islam in Europe: Integration or Marginalization?, Ashgate Publishing.
۲۸. Ramadan, Tariq, ۱۹۹۹, Muslims in France: The Way Towards Coexistence, Leicester, UK: Islamic Foundation.
۲۹. Report by the International Helsinki Federation for Human Rights(IHF), ۲۰۰۵, Intolerance and Discrimination against Muslims in the EU, Developments since September ۱۱.
۳۰. Roald, Anne Sofie, ۲۰۰۴, New Muslims in the European context-The Experience of Scandinavian Converts, Leiden: Brill.
۳۱. Sparks, Thomas, ۲۰۰۲, Jewish Control of the British Media. in:
۳۲. Tibi, Bassam, ۲۰۰۱, Islam Between Culture and Politics, Palgrave.
۳۳. Weller. P, Feldman. A, Purdam, K, ۲۰۰۱, “Muslims and Religious Discrimination in England and Wales”, In: Jamal Malik, Muslims in Europe: From the Margin to the Centre, Munster: LIT.
۳۴. Westoff, C. F. Frejka.T, ۲۰۰۷, ”Religiousness and fertility among European Muslims”, Population and Development Review, ۳۳ (۴)
۳۵. Whitaker, B, ۲۰۰۲, “Islam and the British Press After September ۱۱”.(http://www.al-bab.com/media/articles/bw۰۲۰۶۲۰.htm
۳۶. Yougov, ۲۰۰۲, “Attitudes towards British Muslims”, Islam Awareness Week.۴ November ۲۰۰۲.
۳۷. ______, ۲۰۰۳, Encyclopedia of Race and Ethnic studies, Routledge.
منابع اینترنتی
۱. http://en.wikipedia.org/wiki/Terrorism-Act-۲۰۰۶
۲. http://news.bbc.co.uk/۲/hi/uk-news/۴۶۸۹۳۶۳.stm
۳. http://www.dailymail.co.uk/news/article-۳۳۹۷۶۸/Minister-Muslims-accept-stop-search-tactic.html
۴. http://www.denismacshane.com
۵. http://www.gallup.com/poll/۲۷۳۲۵/European-Muslims-Show-
۶. http://www.guardian.co.uk/world/۲۰۰۳/nov/۲۱/september۱۱.usa
۷. http://www.informaworld.com/smpp/title~content=t۷۱۳۴۲۴۶۶۰
۸. http://www.legislation.gov.uk/ukpga/۱۹۷۶/۷۴/contents
۹. http://www.metro.co.uk/news/۸۵۴۶۱۵-britain-seen-as-safe-haven-for-terrorists
۱۰. http://www.sweetliberty.org/issues/shadow/jewishmedia_uk.shtml
۱۱. http://www.uniset.ca/naty/BNA۱۹۴۸.htm
منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب - شماره ۲۸
کد مطلب: 2538
آدرس مطلب: http://armageddon.ir/vdcj.te8fuqeiosfzu.html