تجربه تلخ گزارشگر محجبه آمریکایی از حضور در گردهمایی جمهوریخواهان
هبه سعید، دانشجوی مسلمان دانشگاه تگزاس و یکی از سردبیران نشریه این دانشگاه که برای تهیه گزارش به گردهمایی سالانه حزب جمهوریخواه در تگزاس رفته بود، به دلیل داشتن حجاب مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفت.
دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۳
کد مطلب: 2760
به گزارش «آرماگدون» ، هبه سعید گزارشی از تجربه خود از حضور در این گردهمایی را در ستون خود در روزنامه دانشگاه تگزاس منتشر کرد و به شرح وقایع و میزان تعصبات موجود علیه یک مسلمان محجبه پرداخت.
وی در این گزارش نوشت: به عنوان گزارشگر برای پوشش خبری گردهمایی سالانه حزب جمهوریخواه در تگزاس و آگاه کردن خوانندگان خود از تجربه حضور در جلسات بحث نمایندگان به این گردهمایی رفتم.
این دانشجوی مسلمان ۲۲ ساله که سال آینده از رشته علوم سیاسی دانشگاه تگزاس فارغالتحصیل میشود و سردبیر بخش نظرات نشریه دانشگاه تگزاس است، افزود: هنگامیکه وارد سالن شدم، همه به من خیره شدند و با اخم سر تکان میدادند. شرکتکنندگان مرتباً مرا با عنوان «اسلامگرا»، «شماها»، «همه شما مسلمانان» خطاب کرده و طوری به من نگاه میکردند که انگار موجودی بسیار خطرناک هستم.
وی گفت: اعتراض من به «استیو مانیستر» رئیس گردهمایی نیز کاری از پیش نبرد.
مانیستردر گفتگو با پایگاه خبری «یاهو نیوز» ادعا کرد در جلسه مزبور حتی یک جمله ضداسلامی نشنیده و یک فعالیت ضداسلامی هم ندیده است.
مانیستر در ادامه ادعا کرد که ۱۰ هزار نفر در گردهمایی امسال شرکت داشتند و همه نمایندگان و مهمانان با هم با احترام رفتار کردند.
هبه میگوید: میخواستم مانند دیگر شرکتکنندگان از این برنامه عکس بگیرم اما ترسیدم که پلیس مانع من شود. متوجه شدم که ۵ افسر پلیس پشت سر من ایستادهاند و در حالیکه دستها را روی اسلحههایشان گذاشته بودند، به دقت مرا نگاه میکردند.
هبه میافزاید: من که فقط یک نشان خبرنگاری و یک تلفن همراه داشتم، به سمت آنها برگشتم و با نشان دادن کارت خبرنگاری از آنها پرسیم که میتوانم به کارم ادامه دهم اما آنها جوابی به من ندادند، بلکه به دستههای دوتایی تقسیم شدند و همچنان مرا زیر نظر داشتند.
هبه گفت: یکی از نمایندگان از من پرسید که اهل کجا هستم و هنگامی که پاسخ دادم تگزاس، پرسید که اصالتاً اهل کجا هستم. انگار امکان ندارد که یک مسلمان اهل تگزاس باشد. من از طرف مادری ۱۳ نسل است که آمریکایی هستم.
این دانشجوی مسلمان که همیشه قصد داشته یک خبرنگار موفق در حوزه سیاسی شود، بعد از این تجربه تلخ میگوید: سعی میکنم همچنان به آینده خود در این شغل خوشبین بمانم.