ایران هراسی، حربه شکست خورده استکبار
ایران هراسی، حربه شکست خورده استکبار
تاریخ خشونت‌های خونبار و ننگین قدرت‌های استعماری غربی، از زمان کشف قاره آمریکا و قتل عام سرخ پوستان تا زمان استعمار نو و فرانو که مصادیق آن بی‌شمار است و بدون واسطه گری رسانه نمی‌توانست پنهان بماند. رسانه‌ها با بی‌اعتنایی به جوامع در اصطلاح توسعه نیافته، پرداختن بیش از حد به خود و اقدامات خود در برابر دیگران یا به عبارت دیگر در مورد زمینه‌های بد و منفی جهان خود و جنبه مثبت جهان دیگر سکوت می‌کنند.
شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۰۲
کد مطلب: 3458
به گزارش «آرماگدون» ، نقش رسانه در ثبات تمدن غرب با تعدد و تنوع وسایل ارتباط جمعی از قبیل تلویزیون، ماهواره، اینترنت، شبکه‌های مجازی، موبایل‌ها، نرم افزارها، مطبوعات و به‌طور کلی ابزارها و ساختارهای تولید سبک جدید زندگی بشری، از این جهت که همواره مورد نفوذ عناصر قدرت و ثروت بوده بسیار حائز اهمیت است. در عصر حاضر که «رسانه انقلاب» پیام صلح، امنیت و اخلاق را سر می‌دهد و در برابر حقوق بشر بدلی غرب، اصل کرامت انسانی را به تشنگان حقیقت می‌چشاند، جهان دور مانده از ارزش‌ها و در آرزوی رسیدن به سراب‌ها در جست‌وجوی دین یا به عبارت بهتر گم کرده خویش می‌گردد. اما ابرقدرت هرگز نمی‌گذارد تا قدرت این رسانه و پیام بزرگش مجال تبلیغ یابد.

برای جلوگیری از نفوذ انکار ناپذیر انقلاب اسلامی حوادث بسیاری برای تروریست خواندن مسلمانان و به حاشیه راندن آنان ساخته شد اما امروز الگوی اسلامی نه فقط در جوامع اسلامی بلکه در جهان، حکایت از شکست پروژه اسلام هراسی و ایران هراسی دارد به طوری که به اذعان بسیاری از نخبگان و فعالان سیاسی جهان، قدرت بین‌المللی ایران غیرقابل مهار است.

نگرانی سلطه از تسلط حکومت‌های اسلامی در غرب آسیا

یکی از نشانه‌های این اقتدار که موجب واهمه مستکبرین شده موج بیداری اسلامی است که نقشه‌های بسیاری برای عقب نگه داشتن آن طراحی شد تا بلکه مدتی توقف یابد.

دکتر مسعودی، استاد دانشگاه در این مورد به گزارشگر کیهان می‌گوید؛ «هر چند در بعضی از کشورها مانند مصر به علت آن که ارتش دست نخورده باقی ماند، تحولات بیداری اسلامی دچار نقصان شد اما نشانه‌هایی مؤثر از بیداری مردم همچنان حس می‌شود. استراتژی غرب و آمریکا در سوریه نیز که براساس حذف یکی از متحدین مقاومت بود نه تنها با شکست روبه‌رو شد بلکه تحولات به ضرر آمریکا و اروپا رقم خورد، حتی آنها نتوانستند تکفیری‌ها را مدیریت کنند. در عراق و سوریه، داعش را پروراندند تا اهداف خود را از طریق آنها دنبال کنند. از بعد رسانه‌ای و اطلاع رسانی یک جنگ نابرابری در سوریه اتفاق افتاده بود. با وجود آن که غرب به دلیل شکست در عرصه نظامی، برای تأثیرپذیری جوانان و مردم سوریه از تمام شعبده بازی‌های رسانه‌ای استفاده کرد اما بیش از ۳ سال که از این درگیری‌ها گذشت، می‌بینیم که نظام سوریه سرپاتر از گذشته است. چامسکی، نظریه پرداز آمریکایی گفته است: «تحولات عراق و سوریه را ایران رقم می‌زند.» ما به دلیل ارتباط فرهنگی عمیقی که با عراق و سوریه داریم توانستیم در ارتباط با این کشورها دوستی خود را با آنها گسترش دهیم در حالی که داعش یک گروه ضد فرهنگی و خشونت طلب است و توان رویارویی با قدرت اصیل اسلامی را ندارد. دشمنان می‌خواهند این گروه‌های تروریستی را به عنوان اسلام معرفی کنند. ما وظیفه داریم به جوانان و ملت‌های اروپایی این پیام را برسانیم که داعش و گروه‌های تروریستی، تفسیر صحیح از اسلام نیست. درست به همین دلیل مقام معظم رهبری در نامه خود به عموم جوانان غربی به این مورد اشاره می‌کنند که نگاه شما به اسلام مستقیم و بی‌واسطه باشد. غرب از تسلط کشورهای اسلامی بر منطقه حساس خاورمیانه واهمه دارد به عنوان مثال انصارالله در کشور یمن بدون اینکه به صورت گسترده وارد فاز نظامی شود قدرتمند ظاهر شدند و همه جریان‌ها را در حکومت شریک می‌دانند با وجود آن که قدرت در دست خودشان هست. خب طبیعی است که غرب از این حوادث احساس ترس و ضرر می‌کند. در عربستان و بحرین نیز سیر اتفاقات به نفع نظام سلطه آمریکایی نیست. بنابراین با توجه به مجموعه این جریانات آمریکا احساس می‌کند بازی را باخته است و برای جبران آن می‌آید یک سناریو می‌چیند تا با اهانت این موج را خاموش کند.»

دغدغه‌های ساختگی و دشمن تراشی با تبلیغات سیاسی

تا حالا از خود پرسیده ایم که چه کسی از جریان آزاد اطلاعات بهره خواهد برد؟ طبق نظر کارشناسان رسانه این شعار زیبنده، فاجعه‌ای است تا به جای اطلاعات تبلیغات سیاسی به کشورها وارد شود؛ دشمن تراشی، برچسب اتهامات گوناگون و کشاندن «این جنگ اعصاب» به حوزه عمومی برای تأثیر در افکار عمومی جزء سیاست‌های ثابت برای حفظ و استیلای ابر قدرت جهانی است. این سیاست‌ها، شگردهای دائمی آمریکا در طول تاریخ نه چندان طولانی‌اش شمرده می‌شود، آن چنان که جوزف نای، نویسنده کتاب قدرت نرم در کتابش نوشته است؛«آمریکا نقشی را به اسلام تحمیل کرد که پیش‌از این به کمونیسم داده بود.» بنابراین آگاهی‌های غیرواقعی، سطحی و تک بعدی رضایت عمومی را شکل می‌دهند، چیزی که با تغییر واقعیت‌ها نزد افکار عمومی شکل می‌گیرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه سوره می‌گوید: «وجدان عمومی تحت تأثیر افکار عمومی است و در غرب و نظام سرمایه داری به دلیل اینکه افکار عمومی دستشان است می‌توانند با رسانه‌ها و غول‌های عظیم تبلیغاتی افکار را کنترل کنند و دغدغه‌های جدید و انحرافی ایجاد نمایند. افکار عمومی غرب باید بیدار شوند و تا وقتی که تحت سلطه رسانه‌های غرب‌اند بیدار نمی‌شوند. حضرت آقا با یک نامه صمیمانه به جوانان باعث شروع یک بیداری جدید در غرب شدند و حالا وظیفه ما این است که در اصطلاح به عنوان «خبرنگار شهروند» پیام این نامه و پیام اسلام و ایران را به جوانان غربی برسانیم. این مهم است که الآن درباره نامه بحث و در شبکه‌های مجازی و بستر اینترنت نشر می‌شود. امروز جوامع غربی نیاز دارند تا یک بازنگری در بحث وجدان جمعی صورت بگیرد، حتی دیگر اسلام هراسی و نفرت پراکنی در مورد ادیان و اسلام و ایران نیز در غرب قابل پذیرش نیست. برای همین هست که حضرت آقا توصیه کردند که رسانه‌ها را کنار بگذارید.»

اواخر قرن بیستم میلادی، انقلاب اسلامي ایران مفاهیم و معادلات را در مختصات جهانی بر هم زد و در برهم ریختگی سازه «نظم نوین جهانی سابق» ساختمانی نو بنا ساخت. در ابتدای این فرایند، رسانه‌هاي غربي به عنوان عامل و وسيله قدرت غرب، از آن به عنوان «لطمات غير قابل قبول به قواعد بين الملل» و «بازگشت به قرون وسطي» ياد مي كردند تا مانع از تکامل سیر انتقال پيام انقلاب شوند. انقلابي که پیام‌ها و اطلاعات آن در ظرف محدود دنیای مادی ماده گران امپریالیسم غرب و کمونیسم شرق نمی‌گنجید.

دکتر مسعودی، کارشناس مسائل رسانه می‌گوید؛ « یک آمریکایی در آغاز نهضت امام خمینی رحمت‌الله علیه دو روزنامه کشورش را مورد تحقیق و بررسی قرار داد. آن روزنامه‌ها مردم انقلابی ایران را یک مشت شورشگر و غارتگر معرفی می‌کردند اما به انقلاب و پیروزی که نزدیک شدیم آن را انقلاب معترضین نامیدند و خلاصه از شورش گر تا انقلابی با تغییر حوادث، موضع رسانه‌ها عوض می‌شد. بنابراین مشکل ما برای ارسال پیام حقیقی انقلاب نداشتن رسانه مؤثراست. پایان نامه‌ها و تحقیقات ما باید در برابر این جریان یک سویه راهکار ارائه دهند. ما حتما به یک خبرگزاری اسلامی نیاز داریم البته نه مثل خبرگزاری کشورهای غیرمتعهد در یوگسلاوی سابق که هیچ حمایتی از آن نشد و خودشان هم به غرب تمایل داشتند. حالا وقت آن رسیده است که جهان اسلام قدرتمندانه در عرصه جهانی خودش را بشناساند. ما هنوز هم در دوران جنگ قرار داریم؛ هم جنگ اقتصادی که راهکار آن بها دادن به تولید و مصرف داخلی و اقتصاد مقاومتی است و هم جنگ سیاسی و نبرد فرهنگی که همه این ابعاد امروز در دنیا با جنگ نرم پیش می‌رود. از عناصر مهم این جنگ رسانه‌ها هستند. ما در ژئوپلتیک اطلاعات جهان اسلام علی رغم جمعیت یک میلیارد ونیمی صاحب یک خبرگزاری قوی نبودیم، البته دنیای استکبار نمی‌گذارد تا جهان اسلام یک مسیر واحد را طی کنند و مانع ایجاد می‌کنند. اما ما باید با کسانی که با ما اهداف مشترک دارند و با کشورهای مسلمان یک اتحاد رسانه‌ای منسجم را شروع کنیم. مثلا اتحادیه رادیو تلویزیون‌های اسلامی را تقویت بخشیم تا این ضعف بزرگ ارتباطی اصلاح گردد. رسانه‌های ما نباید جزیره‌ای عمل کنند بلکه باید هم افزایی داشته باشند و طبق یک نظام جامع رسانه‌ای مقابل هجمه‌های تبلیغاتی غرب فعالیت‌های مثبت از خود نشان دهند.»

بستر رسانه صحنه نبرد همه میدان‌ها است

مشهور است جوانان آلمانی که دیوار برلین را فرو ریختند، تی شرت‌هایی با آرم شبکه ام.تی.وی آمریکا بر تن داشتند، به این دلیل شبکه ام.تی.وی را عامل برداشتن دیوار و بسط سیطره نفوذ ایالات متحده به شرق آلمان می‌دانند. در جنگ اول خلیج فارس آمریکا نیز، شبکه تلویزیونی سی.ان.ان را عامل پیروزی این کشور قلمداد می‌کنند چرا که بدون دخالت این رسانه امکان رهایی از شکست وجود نداشت. نکته جالب این است که شبکه سی.ان.ان برای اولین بار در دنیا بواسطه پوشش خبری این جنگ، ۲۴ ساعته شد و تمام خبرنگارانش به اجبار فقط از نظامیان ارتشی بودند! در بسیاری از اوقات سکوت خبری و گاهی تحریف و قیچی کردن اخبار علاوه بر گزینشی بودن، تکرار رویدادها برای اینکه بتوانند با استفاده از این فن یک مسئله را برای افکار عمومی زنده نگه دارند و به او بقبولانند و از همه مهم‌تر هماهنگی رویدادها براساس ترکیبی از اتفاقات و سپس تصویر‌سازی ذهنی برای مخاطب، روش‌های معمول غول‌های رسانه‌ای است. گاهی مخاطب را شرطی می‌سازند تا مثلا با شنیدن لفظ افراط گرایی و خشونت، واژه اسلام و مسلمان در ذهن او نقش بندد.

دکتر مسعودی توضیح می‌دهد؛ «نامه آقا یک پیشگیری بود از حرکات و طراحی‌های تروریستی غرب و اینکه اثرات ناشی از اسلام هراسی را کاهش دهد تا بتواند در برابر پیشداوری‌ها و تبلیغات سوء، شناخت مستقیم و بی‌واسطه‌ای ارائه دهد. مقام معظم رهبری مخاطب خود را جوانان یا به عبارتی آینده سازان غرب قرار داد. بسیاری از کشورهای همسایه و کشورهایی که با هم اشتراک نظر داریم از فرهنگ ما متأثر هستند اما با این کار خلاقانه می‌توانیم منادی پیام صلح خود در بین جوانان کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز باشیم. این کار مستلزم تولید پیام است، مجموعه صدا و سیما و به ویژه شبکه‌های برون مرزی آن در این مورد وظیفه سنگینی بر عهده دارند. شبکه‌های انگلیسی زبان ما خیلی خوب فعالیت می‌کنند اما در لندن این شبکه‌ها را قطع کردند. در حالی که مردم برای این شبکه‌های کابلی پول دادند، طرفداران حقوق بشر با شکایت یک شهروند و با بهانه تراشی اقدام به قطع شبکه‌ها می‌کنند.»

نظام معنایی جدید برای جهانی‌سازی بدون جهان خواری

به اعتقاد کارشناسان، دنیای استعمار به دلیل منافع بی‌پایان خویش جهان را تبدیل به یک بازار مصرف بزرگی برای کارتل‌ها و شرکت‌های عظیم تولیدی، تجاری و تبلیغاتی کرده است. به طوری که عوامل قدرت با این وسایل می‌توانند با فریاد «جهانی‌سازی فرهنگی» حوادث دنیا را برای نیل به اهداف خود دنبال کنند. علاوه بر سود سرشار اقتصادی، تسلط فرهنگی- سیاسی خویش را بر دنیا تحمیل کنند. پاشنه آشیل جهان خواران، بحران اقتصادی است. خوب است بدانیم که ایالات متحده آمریکا بیش از ۱۸ تریلیون دلار بدهی دارد.»

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد؛ «طبق نظر بسیاری از صاحب نظران غربی همچون مارکس، اقتصاد نظام سرمایه داری همیشه دچار بحران‌های دوره‌ای است. جنبش وال استریت نیز بعد از بحران مسکن و فشار بر قشر ضعیف جامع آمریکایی رخ داد که در آن درست عکس تئوری اقتصادی خودشان مبنی بر عدم دخالت در اقتصاد برای نجات و رونق موقت اقتصادی خودشان، به بانک‌ها پول تزریق می‌کنند تا فقط برای چند وقت از بحران رها شوند.»

دکتر حسین ساعی فرد استاد دانشگاه در رشته علوم ارتباطات است که از او توضیح بیشتری در مورد پروژه قدیمی جهانی‌سازی خواستم و او گفت؛ « در مورد تئوری جهانی شدن چند گرایش نزد کارشناسان جهانی وجود دارد، عده‌ای بر این باورند که جهانی شدن و جهانی‌سازی به معنای یکسان‌سازی در همه حوزه‌ها است تا همه به هم نزدیک شوند و نقطه‌ای غیراز موجودیت فعلی را قبول نمی‌کنند بلکه همه چیز را از تمدن غربی و آمریکایی می‌دانند و جهانی سازی، معادل آمریکایی‌سازی و غربی‌سازی فرض می‌شود. دسته دیگر هر چند به دنبال یکسان‌سازی حرکت کردند اما همین اصرار، واکنش‌های جدی جهانی ایجاد کرده است که به تعبیر کاستلز؛ هویت‌های مقاوم در واکنش به فرایندهای جهانی‌سازی مقاومت و طغیان می‌کنند. علی رغم این جریان بعضی تئوری‌ها از فرایند محلی شدن نام می‌برند که ضمن جهانی‌سازی تشدید شده است. بعضی از صاحب نظران بر این عقیده هستند که اصلا ما یک جهانی شدن نداریم بلکه چند نوع از آن را داریم. یک جهانی شدن به رهبری آمریکا و دیگری به رهبری ایران است که با هم در حال تعارض هستند، نه از جنس سخت یا نظامی بلکه نبرد نرم که از جنس نرم‌ترین فرمت‌ها و قالب‌ها است؛ حوزه نظام معنایی و گفتمان‌هایی که ایجاد می‌شود، محل تعارض این دو تمدن است. کشوری پیروز است که نظام معنایی قدرتمندتری داشته باشد. الآن بسیاری از اندیشمندان غربی اعتقاد دارند که نظام غربی یک نوع نازایی نظام معنایی را تجربه می‌کند و حرف جدیدی در جهت دهی حیات بشری ندارد بلکه المان‌های فرهنگ‌های دیگر را گرفته و بازسازی می‌کند. اگر این طور باشد فضا برای رقیب و جهانی شدن مساعد است، که البته هست.»
Share/Save/Bookmark
مرجع : کیهان