هند جایی برای اسلام هراسی ندارد
برخلاف غرب، فرهنگ چند بعدی هند اسلام هراسی را در حاشیه نگه داشته است.
سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۰۹
کد مطلب: 4441
یادداشت پیش رو به تبیین جایگاه اسلام در بین جامعه هند پرداخته و بر این نکته که اسلام هراسی در هند جایگاهی ندارد پرداخته است که توسط رایزن فرهنگی کشورمان در بمبئی در اختیار ما قرار گرفته است. با هم این یادداشت را می خوانیم.
یک پیاده روی لذت بخش در شهر شیکاگو با هندیان ساکن غربت تجربه فراموش نشدنی برای من بود. به راحتی می توان هراس ملموس درباره اسلام و اسلام هراسی موجود در بطن جامعه غرب را احساس کرد. اما این هراس در کدام بخش از جامعه ملموس تر است، مردم معمولی و یا مسلمانان وحشت زده ای که به اتفاقات تروریستی واکنش شدید نشان می دهند؟ علیرغم عمیقتر شدن شکافهای اجتماعی در هند در سال های اخیر، و به ویژه از زمان روی کار آمدن بی جی پی، سوالات درباره اسلام هراسی و خشونت عمومی، بلاخص مقایسه بین شرایط در هند و غرب افزایش پیدا کرده است. پاسخ به چنین پرسشی دشوار است . برخی عقیده دارند که حضور اسلام در هند بر هندوها تاثیر داشته است، که این تاثیردر افزایش تنشهای عمومی و واکنش های انحصاری و تبعیض آمیز در مقابل مسلمانان، به ویژه در فضاهای عمومی، همچون مشاغل دولتی و مناسب کشوری بروز پیدا کرده است. برای دانشگاهیان و تحلیل گران این وضعیت پیچیده و نامفهوم است، چرا که در بطن مسایل سیاسی-اقتصادی و تضادهای اجتماعی حادث می شود. پاسخ هوشمندانه ما این است که: اسلام هراسی هیچ ارتباطی با هند ندارد.
آیا اسلام هراسی «ترس از اسلام» ناشی از سیاست های معاصر است یا یک بازی طراحی شده اجتماعی و فرهنگی ؟ اگر «ترس از ناشناخته ها» و یا «قدرت ناشناخته» در اینجا مد نظر باشد، چگونه این ترس می تواند در هند، جایی که اسلام برای حداقل هزاران سال جزء جدایی ناپذیر از جامعه، سیاست و زندگی روزمره بوده است، توجیه و تبیین شود؟ اگرچه جنگ های مذهبی همگی به خوبی مستند شده اند، لیکن حضور اسلام در غرب بر اساس مهاجرت های خود خواسته فردی بوده و تازگی دارد. فرهنگ غالب سیاسی در غرب پیچیدگیهای خاص خود را دارد که با هراس های لحظه به لحظه و گزینشی و ترس از مهاجران و اقلیتهای مذهبی عجین شده و گهگاهی بر اساس برخی حوادث نامتعارف اجتماعی سر بر می آورد و خشونتهایی را در بطن جامعه موجب می شود.
هویت هندی با اسلام و تحسین آن از یک طرف و عشق و احترام برای سایر مذاهب از سوی دیگر آمیخته است. به علاوه، ترکیب مذهبی در هند چنان بالا است که پیروان مذاهب مختلف با هم اشتباه گرفته می شوند. لازم به ذکر است که بزرگان تصوف و عرفان مورد احترام هر دو گروه هندو و مسلمانان شبه قاره هستند. ادغام مذهبی چنان بالا است که والدین هندو به پیشنمازان مساجد اجازه داده اندتا به عنوان اطباء سنتی با دعا و مناجات اسلامی به کودکانشان کمک کنند. در بخش های مختلف هند، در ازدواج مسلمانان داماد بوسیله یک طناب سنتی به عروس متصل می شود که به تالی معروف است و در میان هندوها رواج دارد.
باعث تعجب همگان است که میرجی از لاهور، یک معمار مسلمان، بنای معبد طلا را ساخته است. شیردی سای بابا مسلمان زاده، جزء مقدسات طبقه متوسط هند می باشد. پریمچند متفکر هندو در رابطه با نحوه برخورد با گریه و لابه زنان می نویسد که برگرفته از باورهای اسلامی است، و سید سالار مسعود قاضی مراسم ازدواج خود را ترک می کند تا بتواند چند گاو را نجات دهد. موارد متعدد اینچنینی در سراسر هند قابل ذکر است. حتی در گجرات و مهاراشترا که به داشتن اندیشه های کمونیستی شهره هستند مثالهای فراوانی از این دست تعاملات مذهبی قابل مشاهده است.
بنابراین، اگر اسلام هراسی وجود ندارد، چگونه می توان افزایش خشونت و تبعیض در مقابل مسلمانان در هند را توجیه کرد؟ پاسخ مستلزم درک ساختار اجتماعی و سیاست های پسا استعماری هند می باشد. ایدولوژی برهمن (طبقه برتر و متولیان مذهبی هندو) ریشه در هراس نداردبلکه در خلوص وناپاکی دارد. بطور تاریخی، دالیت ها، نه به خاطر هراس ها بلکه " ناپاکی" در هند، دچار تبعیض زیادی شدند. تمام مردم هند اجازه دارند مادامی که حکومت واحدی را می پذیرند، در آرامش در چهارچوب سیستم طبقاتی و بر اساس باورهای مذهبی زندگی کند. خشونت معاصر در مقابل مسلمانان در هند می تواند از طریق این دیدگاه خلوص و ناپاکی توجیه شود.
مصالح مسلمانان در سیاست های همگانی و طبقاتی پس از استعمار به حاشیه رانده شده است. در واقع، آنها بوسیله مسلمانان طبقه بالاتر و در زمانی که اقدامات مثبت و حمایت های مشروطی از طبقات پایین می شد نادیده گرفته شدند. در زمان مذاکرات مهم سیاسی و تعیین ساختار مجلس اصلی نخبگان مسلمان وجود طبقه و کاست اجتماعی در اسلام را منکر شدند و مسلمانان طبقات پایین و محروم را از مزایای فراوانی که برای ترمیم اجتماعی در نظر گرفته می شد محروم نمودند و جایگاه آنان را در معرض خطر قرار دادند. بهترین مثال برای محرومیت مسلمانان ماده ۳۴۱ و دستور ریاست جمهوری درسال ۱۹۵۰ می باشد.
با افزایش رقابت سیاسی،برخی احزاب سیاسی ترجیح می دهند نفرت را جایگزین ترس نمایند تا به وسیله آن بتوانند آراء انتخاباتی را به سمت خود سرازیر کنند. به نظر می رسد تلاشی در جریان است تا ترس عمومی از مسلمانان را در جامعه حاکم کند. اما به نظر می رسد که ترس واقعی در هند، ترس از هندوتوا (اندیشه افراطی هندو) است.
بهر حال نمی توان گفت هیچ تلاشی برای ایجاد ترس از اسلام در هند صورت نمی گیرد. هر کسی می تواند شاهد چنین تلاش های روزانه ای باشد. آنها تکنولوژی سیاسی و اصطلاحات سیاسی را از غرب کپی برداری می کنند. با این حال، این تلاش ها تاکنون عمدتا به برخی کانال های تلویزیونی، روزنامه ها و رسانه های اجتماعی محدود شده است. اسلام هراسی در هند حاصل در هم آمیختگی اعمال و باورهای مختلفی است که هنوز این گفتمان را از بدنه عمومی مردم دور نگه داشته است. برای مردم هند این اسلام نیست که هراس ایجاد می کند، بلکه گروههای مسلح و نظامی گری اسلامی آنان را می ترساند، همان گونه که ایدئولوژی نظامی هندوتوا نیز دقیقا همین احساس را بر می انگیزد.