اسلام سیاسی، از جماعت اسلامی تا اخوان المسلمین
اسلام سیاسی، از جماعت اسلامی تا اخوان المسلمین
اگر مولانا مودودی – یکی از سه نفری که به اسلام سیاسی مدرن حیات بخشیدند- اکنون زنده بود و می توانست در گستره جهان اسلام سفر کند، با شگفتی های خوشایند و ناخوشایند زیادی روبرو می شد.
چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۴۳
کد مطلب: 2210
به گزارش «آرماگدون» ، اگر مولانا مودودی – یکی از سه نفری که به اسلام سیاسی مدرن حیات بخشیدند- اکنون زنده بود و می توانست در گستره جهان اسلام سفر کند، با شگفتی های خوشایند و ناخوشایند زیادی روبرو می شد. حدود ۳۵ سال پس از مرگ مودودی، جماعت اسلامی - جنبش سیاسی ای که او تاسیس کرد- هنوز به عنوان یکی از جنبش های تاثیرگذار در پاکستان قدرت دارد؛ به ویژه در مناطق هم مرز با افغانستان. در بنگلادش اما شرایط متفاوت شده است: به نظر می رسد رهبران جنبش قرار است به اتهام جنایات جنگی مرتبط با درگیری های زمان استقلال کشور در سال ۱۹۷۱ محاکمه و اعدام شوند. (تا به حال یکی از آنها اعدام شده است.)
اخوان المسلمین مصر که قطعا تحت تاثیر اندیشه های مودودی شکل گرفته، شاهد اوج گیری و سپس سقوط شاهین اقبال خود بوده است؛ یکی از نامزدان اخوان المسلمین به نام محمد مرسی در ژوئن ۲۰۱۲ به عنوان رییس جمهور این کشور برگزیده شد، و یک سال بعد در جولای ۲۰۱۳ توسط ارتش کنار گذاشته شد. ماه پیش، اعلام شد که اخوان المسلمین یک سازمان تروریستی است و امروز، نیروهای امنیتی در چندین نقطه از کشور مشغول درگیری با حامیان اخوان هستند. از بین اسلامگرایان برجسته مصر که از اندیشه های مودودی الهام گرفته اند، به طور خاص باید به سید قطب اشاره کرد. سید قطب اسلام اندیشی بود که در سال ۱۹۶۶ اعدام شد. او نیز به نوبه خود هم بر روی رهبران آینده القاعده تاثیر گذاشت و هم بر روی اعضای منشعب از اخوان المسلمین که چندان افراطی نبودند.
برای مسلمانان جنوب شرق آسیا که در غرب زندگی می کنند، میراث مودودی و جماعت اسلامی هنوز بسیار قدرتمند است (به عنوان مثال، در بعضی مناطق بنگلادشی نشین شرق لندن قوی تر از خود بنگلادش است) اما در عین حال تا حدی هم تعدیل و جا افتاده شده است. بنیاد اسلامی، یک موسسه پژوهشی مستقر در شهر لیستر انگلستان، تاکنون چندین جلد از آثار مودودی را به زبان انگلیسی منتشر کرده و بدین گونه این آثار را مورد توجه مسلمانان فعال در عرصه سیاست قرار داده است. اما این بنیاد اکنون هرگونه همکاری ویژه با جماعت اسلامی را تکذیب و تاکید می کند که آنچه منتشر کرده، فقط در راستای گفت و گوی بین المذاهب بوده است.
مودودی با اصرار بر این که شکل خالص و ناب اسلام باید به یگانه دستورالعمل حیات، قانون و سیاست معاصر بدل شود، تاثیر عمیقی بر آموزه های مذهبی قرن بیستم گذاشت. اما امروزه، حتی ستایش گران مودودی، او را بیشتر به عنوان یک "چهره تاریخی" می شناسند تا کسی که نسخه های دقیقش هنوز قابل تجویز و اجراست.
پیتر هارتونگ، پژوهشگر متولد آلمان، و استاد کالج مطالعات شرق و آفریقا در بریتانیا که ۱۵ سال از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی و اندیشه های مودودی کرده، در کتاب خود با عنوان "یک نظام زندگی" (A System of Life) یاد آوری می کند: نخستین بار، این مودودی بود که استفاده از برخی کلید واژه ها را عمومیت بخشید و هنوز شماری از مسلمانان از این واژه ها استفاده می کنند: واژه هایی مثل "جاهلیت" – به معنای نادانی- که دو حوزه معنایی و زمانی را در بر می گیرد: واعظان اسلامگرا از این واژه هم برای اشاره به دوران پیش از اسلام استفاده می کنند و هم برای اشاره به حاکمان جوامع اسلامی کنونی که به جای پیروی از اصول اسلام، اصول سکولاریسم را دنبال می کنند.
پیتر هارتونگ می گوید امروز اما حتی آنها که از دامنه لغات و واژگان مودودی استفاده می کنند، سعی دارند تا معانی جدیدی را به این واژگان اضافه کنند. البته تعمیم آنچه هر یک از پیروان بینش مودودی در خصوص "حکومت اسلامی" بسط و نمو داده اند، کار دشواری است. شماری از پیروان این بینش، به سمت پراگماتیسم (عمل گرایی، واقع گرایی) و مصالحه و تسالم روی آورده اند، شماری اتوپیایی (آرمان گرا) شده اند، و بعضی هم در دل تعصب پیش رفته اند و به خشونتی تقریبا نیهیلیستی (پوچ گرایانه) رسیده اند.
ممکن است با خود بگویید برای پیروان کارل مارکس نیز همین اتفاق افتاده است: بعضی از آنها سوسیال دموکرات هایی شده اند که فقط یک میلیمتر از مرکز به سمت چپ متمایل هستند. بعضی از آنها خود را به اعمال زور و قدرت بیشتری متعهد می بینند، و بعضی هم اصرار می کنند که به چیزی کمتر از یک بهشت جهان گستر و عاری از طبقه، رضایت نمی دهند.
آیا در بین تمام این قرائت ها و بینش های متفاوت و کلاف گونه، می توان راهی برای نگاه داشتن "غول خشونت گرایی" در بطری و ممانعت از نزدیک شدن آن به بشریت، پیدا کرد؟ یک نکته که بلافاصله خود را نشان می دهد این است که سرکوب و برخورد شدید و سختگیرانه، در شرایطی که اسلام سیاسی پایه و اساس مردمی و محکمی دارد، کارآمد نیست و جواب نمی دهد. تجربه مصر، به خوبی این نکته را اثبات می کند. به دار آویختن سید قطب، ایدئولوژی او را از یادها بیرون نبرد؛ مقام و مرتبه سید قطب، فقط بعد از اعدام او بود که هم نزد تروریست های آینده و هم نزد پیروان خشونت پرهیزش رشد کرد. مودودی، که در ایالت نیویورک آمریکا و در آرامش دیده از دنیا فرو بست، خیلی کمتر از سید قطب در یادها مانده است. اگر مقامات بنگلادش تمام رهبران جماعت اسلامی را هم اعدام کنند، یا اگر مصر از همین حالا تمام فعالان برجسته اخوان المسلمین را به پای طناب دار بکشاند، باز نیروی واکنشی و تلافی جویانه آن، با قدرت و خشم زیاد، از جایی سر بر خواهد آورد.
Share/Save/Bookmark
مرجع : اکونومیست (وبلاگ اراسموس) / ترجمه: فرهاد فرجاد