به گزارش «آرماگدون» ، اين حكم ظالمانه درحالي اعلام ميشود كه مسلمانان آمريكا، پس از حادثه تروريستي و مشكوك انفجار برجهاي دوقلو، عملاً از شهريور سال ۸۰ در دايره مستقيم تبعيض نژادي، فشار سياسي و امنيتي قرار داشته و علاوه بر توهينهايي كه در رفتارها و برخوردهاي اجتماعي با آنان ميشد، تحت كنترل شديد نيز بودند.
در نگاه اول، هر چند ممكن است صدور اين رأي به معناي اقدامي ايالتي و در سطح يك محدوده خاص جغرافيايي از آمريكا تعبير شود ولي رأي مشابهي كه چندي پيش در نيويورك عليه مسلمانان صادر شد و نگاه كلي رهبران سياسي آمريكا نشان ميدهد كه موج اسلام هراسي اكنون به حركتي
” آنچه امروز در قالب جنون مسلمان ستيزي در آمريكا جريان دارد، ادامه موج اسلام هراسي و اسلام ستيزي است كه از حدود سه دهه قبل براي مقابله با گسترش موج اسلام گرايي در جهان آغاز شد “
منسجم و سازمان يافته در قالب مسلمان ستيزي تبديل شده است.در اين وضعيت، چندان تعجب آور نخواهد بود كه هر روز در گوشهاي از آمريكا شاهد فشار و تبعيض عليه مسلمانان باشيم و نقض حقوق اوليه آنان را نظاره كنيم، زيرا گسترش اسلام ستيزي در آمريكا و زير پا گذاشتن حقوق مسلمانان در اين كشور به عنوان يك راهكار و رويه جاري درآمده و هر روز ابعاد جديدتري مييابد.
قطعاً نميتوان توقع داشت در كشوري كه يك كشيش، در مقابل دوربينهاي تلويزيوني اقدام به قرآن سوزي ميكند و سراسر اين كشور بازتاب گستردهاي مييابد و يا نويسنده مرتدي كه حتي انگليسيهاي شرور از تحمل او خسته شده و وي را پس ميزنند، در آمريكا پناه داده ميشود و كتاب آيات شيطانياش به قيمت ارزان در راستاي اسلام ستيزي انتشار مييابد، مسلمانان، از حقوق شهروندي برخوردار باشند، ولي آنچه مضحك است، اجراي چنين رفتارهاي سازمان يافته در سرزميني است كه خود را مهد دمكراسي ميداند و مدعي العموم دفاع از حقوق بشر است؛ كشوري كه براي آزادي، سينه چاك ميكند و براي خود اين حق را قائل است كه به بهانه نقض حقوق بشر، ديگر كشورها را به اشغال در آورد.
آنچه امروز در قالب جنون مسلمان ستيزي در آمريكا جريان دارد، ادامه موج اسلام هراسي و اسلام ستيزي است كه از حدود سه دهه قبل براي مقابله با گسترش موج اسلام گرايي در جهان آغاز شد. اگر چه اسلام ستيزي، پديده تازهاي در غرب نيست و تقريباً ريشه در جنگهاي صليبي دارد اما امواج
” آنچه در روزهاي اخير تحت عنوان فعاليت مجاز جاسوسي از مسلمانان در آمريكا با رنگ و لعاب قانوني مطرح ميشود، ميوه همان تفكر و سياست خباثت آميز اسلام هراسي است كه در قالب جنون مسلمان ستيزي، خودنمايي ميكند. “
جديد آن، برنامهاي كاملاً هدفمند و طراحي شده بود كه براي مهار امواج انقلاب اسلامي در جهان به اجرا گذاشته شد.
بي شك، انتشار كتاب موهن آيات شيطاني، همزمان با شكل گيري موج اول بيداري اسلامي، گام اول دشمنان اسلام براي مقابله با اين نهضت آزاديخواهانه بود. گام دوم اين راهبرد، كشاندن موج اسلام هراسي از سطح مجاري تبليغاتي و تودهاي آن به سطح محافل علمي و دانشگاهي بود كه با انتشار كتاب "تئوري برخورد تمدن ها" شكل گرفت كه در آن تمدن اسلامي به عنوان بزرگترين تهديد براي تمدن غرب معرفي شد.
موج دوم اسلام هراسي پس از حادثه انفجار برجهاي دوقلو در نيويورك عملياتي شد كه امپراتوريهاي خبري در رسانههاي نظام سلطه آنچنان براي آن سازماندهي كردند كه بوش رئيسجمهور آمريكا نام آن را جنگ دوم صليبي گذاشت. از طرفي براي توجيه سياستهاي تجاوزكارانه نئوصهيونيستهاي حاكم بر آمريكا، به شعله آتشي كه خود آمريكائيها تحت عنوان طالبان و القاعده ايجاد كرده بودند، دميده شد و خطري به نام تروريسم و اسلام افراطي براي اشغالگريهاي كاخ سفيد شكل گرفت كه تا به امروز ادامه دارد.
بنابر اين آنچه در روزهاي اخير تحت عنوان فعاليت مجاز جاسوسي از مسلمانان در آمريكا با رنگ و لعاب قانوني مطرح ميشود، ميوه همان تفكر و سياست خباثت آميز اسلام هراسي است كه در قالب جنون مسلمان ستيزي، خودنمايي ميكند.
قطعاً با تصويب چنين قوانيني، مسلمانان آمريكا از اين پس نه تنها ديگر از نگاه تحقيرآميز و كينه توزانهاي كه در يك دهه اخير متوجه آنها شده در امان نخواهند بود بلكه از اين پس، دستگاههاي امنيتي آمريكا نيز آنها را در
” ملتهاي جهان فراموش نكردهاند طي شش دههاي كه از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد، آمريكا نه تنها هيچ گامي در جهت پيشبرد حقوق بشر در جهان برنداشته بلكه از بزرگترين نقض كنندگان آن نيز بوده است. “
دانشگاهها، ادارات، مساجد، مراكز خريد و حتي خانهها تحت نظر خواهند داشت و به اين اقدام، پوشش قانوني خواهند داد.
طبعاً در پي چنين تهديداتي، مسلمانان آمريكا از مرز شهروندي درجه دوم هم تنزل يافته و به افرادي تبديل خواهند شد كه دستگاههاي اطلاعاتي، امنيتي و پليسي آمريكا بتوانند برخوردها و رفتارهاي مجرمانه را عليه آنها اعمال كنند. اين قبيل برخوردهاي تبعيض آميز عليه مسلمانان نسبت به ديگر شهروندان آمريكايي در حكم تبعيض نژادي و نقض حقوق بشر است كه رهبران آمريكا براي آن يقه پاره ميكنند.
ملتهاي جهان فراموش نكردهاند طي شش دههاي كه از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر ميگذرد، آمريكا نه تنها هيچ گامي در جهت پيشبرد حقوق بشر در جهان برنداشته بلكه از بزرگترين نقض كنندگان آن نيز بوده است. تجاوز نظامي به ويتنام، پاناما، بوسني، عراق، افغانستان، ليبي و ايجاد زندانهاي مخفي در اروپا و آسيا و شكنجه زندانيان در زندانهاي قرون وسطايي گوانتانامو، ابوغريب و بگرام از جمله آنهاست.
متأسفانه موضوع حقوق بشر، از ابتدا صرفاً به دستاويزي براي آمريكا تبديل شده تا به وسيله آن، كشورهاي مستقل و خارج از حوزه نفوذش را تحت فشار قرار داده و جنايات خود را در داخل و خارج در پشت اين نقاب بپوشاند. شايد همزماني صدور حكم قانوني شدن جاسوسي از مسلمانان و صدور بيانيه وزارت خارجه آمريكا درباره بررسي وضعيت حقوق بشر در جهان كه همه كشورها، غير از آمريكا، رژيم صهيونيستي و متحدان و حاميان آنها در فهرست نقض كنندگان حقوق بشر قرار گرفته اند، سند ديگري از رسواييهاي هيأت حاكمه آمريكا را در نزد افكار عمومي جهانيان برملا كند.