آیا اروپا دچار بیماری اسلام‌هراسی شده است؟
آیا اروپا دچار بیماری اسلام‌هراسی شده است؟
اروپا به غیر از شرایط بد اقتصادی و کسری بودجه با بحران دیگری نیز مواجه شده است: بحران اسلام هراسی و اسلام ستیزی.
شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۱۰
کد مطلب: 662
موج جدیدی از اسلام‌هراسی در حالی بر فراز اروپا و آمریکا سایه پراکنی می‌کند که سیاست‌مداران راست‌گرا و مردمانشان هر روز از اعمال اسلام ستیزانه بیشتری از خود بروز می‌دهند و به جنگ با اسلام برخاسته‌اند. گسترش اسلام در اروپا و آمریکا و همچنین بیداری اسلامی در جهان عرب مزید بر همین علت شده است. به راستی ریشه این نقض حقوق بشر در اروپا از کجا نشئت می‌گیرد و چه عواملی در گسترش اسلام‌هراسی نقش دارند؟
اسلام ستیزی پدیده نوظهوری در جهان نیست. در واقع اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی از دیرباز در دستور کار استکبار و نظام سلطه جهانی قرار داشته است. اسلام هراسی یا منفی نمایی‌های غیرعقلانی از اسلام و مسلمانان، ریشه در فراز و فرودهای تاریخی، رویکردهای سیاسی هدایت شده و آسیب‌های ابزارهای معرفت‌شناسانه غرب دارد. با توطئه برنامه‌ریزی شده غرب در طرح ریزی سناریوی حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با کمک عامل کلیدی خود یعنی اسامه بن لادن، اسلام هراسی وارد فاز جدید و پیشرفته‌ای شد. در این گزارش نگاهی گذرا به وضعیت اسلام هراسی در کشور اروپا و آمریکا خواهد شد.
موضوع اسلام‌هراسی و تبلیغات وسیع در این حوزه، مسئله‌ای نیست که بتوان راحت از کنار آن گذشت. البته اسلام‌هراسی مسئله جدیدی نیست، زیرا آغاز اسلام‌هراسی را می‌توان از همان شروع اسلام دید. در صدر اسلام و در همان مکه و مدینه نیز مخالفان اسلام تهمت‌هایی را به اسلام و مسلمان می‌زدند و فضایی را ایجاد می‌کردند که مسلمانان و چهره و اهداف ایشان را مخدوش کنند. آن‌ها در ضدیت با اسلام جدی و شدید عمل می‌کردند. این‌گونه برخوردها با دین الهی همواره تداوم داشته و دارد؛ همان‌طور که در دوران جنگ‌های صلیبی هم شدت گرفته بود. در دوران معاصر، جریان جدید اسلام‌هراسی پس از حملات ۱۱ سپتامبر شدت گرفت. نظام استکبار جهانی با علم به اینکه اسلام با برنامه‌های سلطه‌گری ضدیت دارد، از ابزارهای مختلفی برای مخدوش کردن چهره مسلمانان و اسلام استفاده کردند و امکانات بسیاری را برای این منظور به کار گرفتند.
به هر حال باید توجه داشت که اسلام‌هراسی غرب کاملاً حساب‌شده و سیستماتیک است. حرکت عظیمی که در این حوزه وجود دارد و بودجه‌های سنگینی که به این امر اختصاص داده می‌شود، نشان می‌دهد که دولت‌های اروپایی و آمریکا و اسرائیل در این حوزه شدیداً فعال هستند که این مساله نشان از دستپاچگی و شتاب‌زدگی آنان در مواجهه با این واقعیت که اسلام در حال گستر در جهان است دارد.
با توجه به سابقه تاریخی منفی اروپاییان از شرق و اسلام و همچنین اثرات منفی اندیشه‌های متفکران بزرگ اروپایی درباره ملل شرقی و اسلام ذهن اروپاییان مملو از اندیشه‌های منفی است که طی مدت‌های طولانی توسط مبلغان مسیحی و مستشرقان بیان شده است. باید پذیرفت که مبلغان مسیحی از همان ابتدا، اسلام را انحراف و بدعتی از مسیحیت می‌دانستند و برای اینکه ذهنیت مسیحیان را نسبت به اسلام مخدوش کنند به سمت مطرح کردن مسائلی همچون گسترش اسلام از طریق شمشیر، قوانین نابرابر درباره زنان و بردگان، احکام خشونت‌آمیز قصاص، سنگسار... رفتند.۲ با کاهش فعالیت‌های مبلغان مسیحی جای آنها را شرق‌شناسان اروپایی پر کردند. اکثریت شرق‌شناسانی که به مطالعه اسلام پرداختند نتوانستند با یک نگاه بی‌طرفانه و علمی به اسلام بپردازند و تقریبا تمامی تحقیقات آنان به همان نتایجی رسید که پیش از این مبلغان مسیحی به آن رسیده بودند.
نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که اسلام‌هراسی در اروپا، تقریباً به یک اندازه وجود دارد. یافته‌های مطالعه‌ای اخیر نشان داده است که ۳۴ تا ۳۷ درصد از فرانسوی‌ها، هلندی‌ها، پرتغالی‌ها و دانمارکی‌ها پذیرفته‌اند که نسبت به مسلمان‌ها نگرشی منفی دارند. این رقم در آلمان ۵۹ درصد است. حزب آزادی هلند که توسط «خیرت ویلدرز» ۴۷ ساله، رهبری می‌شود سعی می‌کند که مهاجرت از کشورهای مسلمان را محدود کند، برای زنانی که محجبه هستند مالیات ببندد و انتشار قرآن و ساخت مساجد را در این کشور ممنوع کند. در طول دو سال گذشته، «خیرت ویلدرز» با وجود اینکه به اتهام هتک حرمت مسلمانان دادگاهی شد، هنوز به عنوان یکی از سیاستمداران پرطرفدار در این کشور شناخته می‌شود.
حزب «مردم» دانمارک از سال ۲۰۰۱ همکاری نزدیکی با دولت مرکزی راست این کشور داشته است. این حزب که یکی از رهبران آن «حجاب مسلمانان» را به صلیب شکسته تشبیه کرده است، موفق شد در انتخابات سال ۲۰۰۹ برای تعیین نمایندگان «پارلمان اروپا»، ۱۵ درصد آرای رأی‌دهندگان را به دست آورد. این حزب در حال حاضر سومین حزب بزرگ دانمارک است. هم در دانمارک و هم در هلند، دولت با اعمال سخت‌گیری‌های تدریجی برای مهاجران غیر غربی، به نوعی به اسلام‌هراسی در جامعه دامن زده است. در سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز که احزاب ضد اسلامی رشد خاصی نداشته‌اند، اسلام‌هراسی در خود جامعه نیرومند است. برای مثال، در تحقیقی که به تازگی صورت گرفته است، ۵۸ درصد آلمانی‌ها با محدودسازی آزادی‌های دینی مسلمانان موافقند.
این نرخ، در شرق آلمان، به ۷۵ درصد می‌رسد. در این منطقه، شمار جمعیت مسلمان بسیار اندک است. ۳۷ درصد از آلمانی‌ها اعتقاد دارند که «آلمان فدرال»، بدون حضور مسلمان‌ها جای بهتری خواهد بود. این تحقیق، رشد چشمگیر اسلام‌هراسی را از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ با یک جهش مشخص در سال ۲۰۰۹ نشان می‌دهد.
بر اساس این بررسی، واکنش‌های منفی نسبت به مسلمانان، در میان طبقات اجتماعی متوسط و بالا و نیز در میان آلمانی‌های تحصیل‌کرده بیشتر شده و احساس‌های ضد اسلامی در این جوامع، حتی از همجنس‌گرا هراسی، نژادپرستی و یهودی‌ستیزی نیز قوی‌تر است. این در حالی است که مطابق مطالعاتی که به تازگی انجام شده بسیاری از کلیشه‌های موجود علیه مسلمانان واقعیت عینی ندارد.
جنایت سال گذشته قاتل نروژی نیز گواهی بر افزایش تاثیرگذاری پروپاگاندای اسلام‌هراسی در اروپاست. آندرس برویک تروریست وابسته به جریان راست افراطی و عامل حوادث خونین ۲۲ جولای سال ۲۰۱۱ نروژ در یک حمله بمب‌گذاری و تیراندازی در اسلو، پایتخت نروژ و در یک جزیره ۷۷ تن را کشت. وی با وجود اعتراف به این دو حمله، خود را بی‌گناه دانسته و مدعی شد که این قتل عام برای محافظت از نروژ در برابر کنترل دوباره مسلمانان بر آن لازم بوده است.
ایدئولوژی اسلام سیاسی و هراس از حضور و فعالیت اسلام‌گرایان در اروپا یکی از دلایل اسلام هراسی در اروپا است. اسلام سیاسی آنگونه که پیش‌تر در سال‌های اخیر مطرح شده، در اصل برابر با بهره گیری از تعابیر مذهبی و ارجاع‌های تاریخی بر مبنای مذهبی برای بسیج کردن مردم مسلمان جهت اقدام‌های سیاسی درونی و بین‌المللی است. اسلام سیاسی با ترسیم آینده ای که بیان‌هایش بر باز تعریف و باز توزیع مفاهیمی است که از سنت اسلامی به عاریه گرفته شده، به چالش‌های اجتماعی امروز پاسخ‌های سیاسی ارائه می‌کند. اسلام سیاسی نه یک الگو و مفهوم الهی، بلکه یک ایدئولوژی است. ایدئولوژی که برخی از گزاره های آن استبداد ستیزی، نفی سلطه پذیری، تأکید بر هویت اسلامی، تلاش برای برقراری نظام اسلامی و … می‌باشد. اسلام سیاسی انواع متعددی دارد اما ویژگی مشترک تمام این جریان‌ها، اعتقاد به توانایی دین اسلام در پاسخ گویی به مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجود در جهان امروز است.
امروزه پدیده اسلام گرایی با عناوین مختلف اسلام سیاسی، بنیادگرایی، افراط گرایی و حتی تروریسم و مانند آن در ادبیات غرب یکسان و به یک معنا مورد استفاده قرار می‌گیرد و در گفتمان غربی معمولاً عمل گرایی اسلامی را پدیده ای کم و بیش واحد معرفی می‌کنند. چه برچسب آن «اسلام گرایی» باشد چه اسلام سیاسی یا «بنیادگرایی اسلامی» آن را در مقابل عمل به اسلام به عنوان یک دین از سوی مسلمانان معمولی قرار می‌دهد. نکته قابل توجه در این زمینه وجود نوعی دوگانگی میان اسلام به عنوان دین مسلمانان عادی معقول که برای آنان اسلام مسئله ای مربوط به تقوای فردی است، نه تعهد سیاسی که رهبران غربی آن را امری مسلم فرض می‌کنند با اسلام گرایی یا اسلام سیاسی است.
جوامع غربی نسبت به فعالیت‌های اسلام گرایی چه در میان کشورهای اسلامی و چه در میان مسلمانان در اروپا ابراز نگرانی می‌کنند. بنابراین یکی از جنبه های تأثیر گذاری اسلام گرایی و یا اسلام سیاسی بر شکل گیری اسلام هراسی، تلاش‌های تبلیغاتی این جریان در جوامع اروپایی است و جنبه دیگر از تأثیرات منفی اسلام گرایی و یا اسلام سیاسی در این خصوص به شکل گیری سازمان‌ها و گروه های سیاسی رادیکال و فعالیت آنها در جوامع اروپایی مربوط می‌شود. گروه‌هایی همچون سلفی‌ها یا وهابیون، شاخه های از اخوان‌المسلمین، حزب التحریر و … . غربی‌ها پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و ارائه تز مبارزه با تروریسم، تمایل دارند همه اشکال اسلام گرایی را تحت یک عنوان جمع کنند و آن بنیاد گرایی اسلامی است که خود مروج اقدام تروریستی هستند.
فعالیت‌ها و اقدامات گروه های افراطی و تند رو به نام اسلام و به اسم جهاد و خرابکاری‌ها و بمب گذاری های متعدد این گروه‌ها در مناطق مختلف باعث بدنامی و خدشه دار شدن اسلام و چهره مسلمانان در اروپا شده است. علاوه بر این اعمال غیر متمدنانه و غیر اسلامی، تحلیل و تفسیری که این گروه های تند رو از اسلام ارائه می‌دهند نیز باعث شده برخی اسلام را دینی به دور از فرهنگ و تمدن و دین جنگ و ترور معرفی کنند. اعمال این گونه اقدامات خشونت آمیز از سوی قلیلی از مسلمانان موجب شده که برخی از محققان، روزنامه نگاران، رسانه‌ها و نیز برخی از احزاب سیاسی و سیاستمداران راست‌گرا با برجسته سازی و بزرگ نمایی افکار و اعمال این گروه‌ها، به ایجاد اسلام هراسی و در نهایت اسلام ستیزی در جامعه اروپا اقدام نمایند.
امروزه اعمال و اقدام به عملیات تروریستی توسط اسلام‌گرایان تندرو به عنوان یک پدیده خطرناک جدید در اروپا مطرح گردیده است. اطلاعات و داده‌ها نشان از آن دارد که وجود این پدیده و اقدامات تروریستی در اروپا و نسبت دادن این وقایع به مسلمانان منجر به ایجاد نگرانی و وحشت و افزایش تنش و کشمکش میان مسلمانان جهان و غرب گردیده است.
در مقطع کنونی علاوه بر عوامل جمعیتی و تاریخی اشاره شده چند عامل دیگر به رشد اسلام‌هراسی در اروپا کمک کرده است. شهروندان اروپایی گمان می‌کنند که مسلمانان افرادی منزوی، جدایی‌طلب و گوشه گیرند. آنها مایل به حل شدن در جامعه نیستند و از معاشرت و تبادل فرهنگی و معیشتی با غیرمسلمانان دوری می‌کنند؛ شهروندان اروپایی و غربی فکر می‌کنند که دین اسلام یک دین تک صدایی، راکد و بی‌اعتنا به تغییر و تحول است و از آن رو جایی در جامعه مدرن ندارد؛ اروپایی‌ها مسلمانان را بزرگ‌ترین منتقدان خود می‌دانند؛‌ تلاش طولانی اروپا و غرب برای تحقیر مسلمانان و معرفی اسلام به عنوان دینی غیر منطقی و بدوی به دنیای غرب به ویژه نسل‌های جدید؛ تصویر غرب مبنی بر اینکه اسلام در پی حکومت کردن بر آنان است. به باور بسیاری از اروپاییان و غربی‌ها هر قدر هم که اسلام و دموکراسی در تئوری با یکدیگر موافق و همگام باشند در عمل با یکدیگر ناسازگاری دارند؛ معرفی کردن اسلام به عنوان دینی ضد حقوق زنان و غیرمسلمانان؛ رشد و تقویت گرایشات راست افراطی و احزاب افراطی در اروپا (به ویژه در کشورهای اتریش، ایتالیا، هلند، فرانسه و آلمان)؛ شرایط نظام بین‌الملل پس از ۱۱ سپتامبر و عملکرد رسانه‌های غربی در پیوند دادن اسلام با خشونت. طرح بیداری اسلامی و احیای هویت مسلمانان به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان منبعی الهام بخش و گسترش تحجر و خشونت به نام اسلام. ‌
اما چه گروه‌ها و جریان‌هایی در اروپا به مقابله با اسلام و رواج اسلام‌هراسی در جوامع غربی می‌پردازند؟ گروه‌های صهیونیستی؛ مسیحیان صهیونیست؛ جریان‌های کاتولیک صلیبی؛ جریان‌های قومی ارتدکس متضاد با مسلمانان؛ گروه‌های نژاد پرست و آشوبگر؛ جریان‌های سیاسی؛‌ لائیک‌های مهاجر از کشورهای اسلامی؛ ایدئولوژی‌های انحرافی و ضد اسلامی (همانند بهائیت، مارکسیسم و...).
نقشی که رسانه‌ها، احزاب سیاسی بیگانه ستیز و برخی از سیاستمداران تندرو و نیز برخی از اندیشمندان و نخبگان فکری در اروپا در گسترش اسلام هراسی و در نهایت اسلام ستیزی در این قاره داشته‌اند بسیار قابل توجه است؛ لذا فعالیت این گروه‌ها در جوامع اروپایی در گسترش پدیده اسلام هراسی و اسلام ستیزی تأثیر بسزایی در افکار عمومی جوامع خود بر جای گذارده است، که این امر منجر به ایجاد شرایط سخت و نامناسب برای برخی از ساکنان مسلمان در جوامع اروپایی گردیده است.
امروزه احساسات ضد مهاجران در بسیاری از کشورهای اروپایی که به نوعی با مسائل و مباحث همگرایی فرهنگی و تنوع جمعیتی مواجه هستند، وجود دارد. این مسئله توانسته کشورهای اروپایی را به سمت و سوی اسلام هراسی سوق دهد چرا که در سال‌های اخیر بیشتر شعار های احزاب راست، مسلمانان مهاجر را مورد هدف قرار داده است. مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که پدیده گرایش به احزاب راست‌گرا در اکثر کشورهای اروپایی به ویژه در سال‌های پس از فروپاشی شوروی روند رو به رشدی داشته است. تقریباً در اکثر کشورهای اروپایی گرایش‌های راست افراطی و نژادپرستانه طی چند سال گذشته بسیار گسترش یافته است و مهاجران و بخصوص مسلمانان هدف اول حملات احزاب راست افراطی و نژادپرستانه طی چند سال گذشته قرار گرفته‌اند. به طوری که بستن مرزها به روی مهاجران و محدود کردن فعالیت‌های اقلیت متشکل، از شعارهای اصلی احزاب راست افراطی است. در اروپا هم اکنون بیگانه ستیزی با اسلام ستیزی کاملاً در آمیخته است. احزاب راست افراطی پایبند به مجموعه ای از اندیشه های مشترکی هستند. ویژگی مشترک راست‌گرایان افراطی، مخالفت با حضور خارجیان و مهاجران در کشورهای اروپایی است. از منظر راست‌گرایان افراطی، هویت کشورهای اروپایی مورد تهدید واقع شده است. در این سال‌ها، احزاب راست گرای افراطی با بیان و ارائه شعارهای نژادپرستانه و ضد مهاجرتی، موفقیت‌های سیاسی قابل ملاحظه ای را کسب کرده‌اند. نئونازیها و گروه های دست راستی فعالیت‌های خود را در راستای افزایش بیگانه هراسی در جوامع اروپایی گسترش داده‌اند. در حالی که برخی از سیاستمداران سعی در ایجاد فضایی برای گفتمان اجتماعی و دینی در جامعه را دارند بعضی دیگر از سیاستمداران در تلاش هستند با دستاویز قرار دادن مسئله تروریسم و مهاجرت به جایگاه سیاسی مناسب‌تری دست یابند. آنان همچنین با تحت تأثیر قرار دادن و تحریک احساسات و عواطف (ملی و ناسیونالیستی) مردم و با ارائه و مطرح ساختن موضوعات کلیشه ای در مورد مسلمانان خواهان رسیدن به قدرت سیاسی در جوامع خود هستند. به طور نمونه در فرانسه، حزب جبهه ملی به رهبری ژان مارین لوپن، توانست با ایجاد هراس نسبت به حضور مسلمانان و ارتباط دادن آنان با تروریسم، جایگاه سیاسی درخور توجه ای را در فرانسه در سال‌های گذشته کسب کند. سیاستمدارانی همچون گریت والدز و خانم ایان هیرسی علی، جاوست اردمنس و هیلبراند ناویج در هلند، روبرتو کالدون وزیر مؤسسه اصلاحات در ایتالیا و مارچلو پراد رئیس مجلس سنا ایتالیا این موضوع را که اسلام تهدیدی بر تمدن غرب است، مکرر بیان و دنبال می‌کنند.
برخی از مشکلات و گرفتاری‌های مسلمانان در اروپا ناشی از برخی نخبگان و اندیشمندان و نویسندگانی است که از روی غرض و یا فقدان دانش کافی نسبت به اسلام و مسلمانان به موضع گیری و داوری علیه اسلام و مسلمانان می‌پردازند. حتی برخی کوشیده‌اند برای این مدعا، نظریه سازی کنند و مستندات تاریخی جست و جو کنند. بعضی نویسندگان که از آنان انتظار نمی‌رود به عنوان پژوهشگر درباره اسلام و مسلمانان داوری کنند، اعلام نظر کرده‌اند و کوشیده‌اند با بیانی عاطفی و البته اثر گذار، اسلام و قرآن و مسلمانان را مساوی آدم کشی معرفی کنند. اما بحث‌های سیاسی و خطابه‌ها و آثاری که این‌ها خلق می‌کنند، غالباً مورد توجه عوام در اروپا واقع می‌شود.
اسلام‌هراسی پدید آمده در اروپا حاصل تحولاتی اعم از تاریخی و مربوط به زمان حال است. آنچه در این میان حائز اهمیت است، عملکردی است که دولت‌ها، گروه‌ها و سازمان‌ها باید در این خصوص اتخاذ کنند تا بتوان از شدت این حوادث کاست و نگرش‌ها را تغییر داد. دولت‌های غربی باید به ایدۀ چند فرهنگی همچنان وفادار بمانند و آموزش‌های خود را در این مسیر جهت دهند. شهروندان اروپایی باید قانون‌گذاران در کشورهای اروپایی باید تدابیری بیندیشند تا افراد، گروه‌ها و البته سیاست‌مداران نتوانند از ادبیات نفرت بر علیه مسلمانان و دیگر گروه‌ها استفاده کنند. از سوی دیگر، رهبران مسلمان، سازمان‌ها و دولت‌های کشورهای مسلمان نیز در این خصوص وظیفۀ سنگینی دارند. باید به این نکته توجه داشت که مسلمانان در کشورهای غربی، از جمله اروپا، تابلوی جهان اسلام محسوب می‌شوند. بنابراین نباید آن‌ها را هدف مطالع سیاسی و ایدئولوژی‌هایی متعارض قرار داد. بگذارید اسلام به گونه‌ای بومی در آنجا شکل بگیرد و با نیازها و خواست‌های آن سرزمین سازگار شود. سازمان‌های تبلیغی کشورهای مسلمان باید کسانی را برای تبلیغ در این کشورها بگمارند که با زبان و فرهنگ مردم آن سرزمین آشنا باشند و فارغ از تنگ‌نظری بتوانند بشارت‌دهندۀ رحمت اسلامی برای مسلمانان و مردمان آن کشورها شوند.
Share/Save/Bookmark
مرجع : فارس