اسلام هراسی تحت رهبری امریکا شکل جدیدی از استعمار سیاسی
يک تحليل‌گر مسايل سياسي از اسلام‌هراسي به عنوان نوعي از " استعمار سياسي" و "جنگ ايدئولوژيک" از جانب امريکا و متحدان صهيونيست آن عليه اسلام و مسلمانان نام برده است.
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۸:۵۴
کد مطلب: 705
به گزارش آرماگدون ، دکتر اسماعيل سلامي، مولف برجسته ايراني و کارشناس مسايل خاورميانه در مقاله‌اي که در پرس تي وي منتشر شد، نوشت :" اسلام هراسي شکلي از استعمار سياسي و جنگ ايدئولوژيک عليه اسلام و مسلمانان است."
سلامي در اين مقاله آورده است: "اين شيوه‌اي خطرناک است که واشنگتن و متحدانش از آن براي توجيه تشنگي خود به خون مسلمانان و مشروعيت بخشيدن به لشکر کشي نظامي خود به کشورهاي اسلامي و چپاول منابع بي‌شمار آن‌ها، استفاده مي‌کنند."
اين تحليل‌گر مسايل سياسي با اشاره به کشته شدن غيرنظاميان افغان در تيراندازي نظاميان امريکايي در ماه مارس که در آن ۱۸ نفر از جمله ۹ کودک درحالي که خواب بودند جان خود را از دست دادند و همچنين هتک حرمت به نسخه‌هايي از قرآن مجيد در قبل از اين ماجرا، يادآور شد :" آشکار است دولت امريکا به قصد تضعيف جامعه مسلمانان، مبارزه گسترده ای را
عليه اسلام آغاز کرده است."
دکتر سلامي همچنين تصريح کرد، اسلام‌ستيزي سيستماتيک واشنگتن را بايد در حملات مرگ‌بار ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و واکنش ايدئولوژيک دولت امريکا به اين روي‌داد ريشه يابي کرد.
اين کارشناس سياسي افزود: " در حقيقت جنگ عليه اسلام در سال ۲۰۰۱ يعني درست زماني که جرج دابليو بوش رئيس جمهوري پيشين امريکا تئوري احمقانه جنگ صليبي به اصطلاح ضد ترور خود را مطرح کرد، شروع شد و سپس واشنگتن به تدريج با نسبت دادن تراژدی ۱۱ سپتامبر و عمليات تروريستي پس از آن به مسلمانان، در تلاش براي القاء احساسات ضد اسلام گرايي در امريکا و اروپا برآمد."
سلامي با تشريح ذهنيت"وهم آلود" بوش در شروع مبارزات اسلام‌هراسي و تاکيد بر "ايده ماموريت مسيحايي" وي يادآور شد: "بوش خواسته و ناخواسته دنيا را به لبه‌هايي سوق داد که در آن وقوع برخورد تمدن‌ها قريب الوقوع بود."
مولف کتاب "حقوق بشر در اسلام" همچنين در اين مقاله به تلاش ارتش امريکا براي ايجاد موج نفرت از اسلام در ميان اعضاي ارتش و آموزش به آن‌ها براي "جنگي تمام عيار" عليه اسلام با هدف "محافظت از امريکا" اشاره کرد.
اين کارشناس مسايل سياسي افزود:" ارتش امريکا با برگزاري دوره‌هايي در دانشکده ستاد مشترک وزارت دفاع به دانشجويان آموزش مي‌دهد که بايد آن‌ها در کشورهاي اسلامي به شيوه مبارزه هيروشيما عمل کنند و در هرجا که لازم باشد مسلمانان را هدف قرار دهند."
دکتر سلامي نوشت:سرهنگ متيو دالي از مدرسان دروس نفرتي که تحت عنوان "ديدگاه اسلام و راديکاليسم اسلامي" به دانشجويان آموزش مي‌داد همچنان در دانشکده نورفولک ويرجينيا در سمت خود سرگرم فعاليت است.
اين تحليل‌گر مسايل سياسي در پايان با تشريح تاثير مخرب چنين آموزه‌هاي "جنون آميز" بر نگرش نيروهاي امريکايي در قبال اسلام به نقش نهادهايي که اين پروژه ضد اسلامي را در امريکا هدايت مي‌کنند، پرداخت.
اين کارشناس مسايل سياسي تاکيد کرد :" پروژه اسلام‌هراسي را که در ده سال گذشته بيش از ۴۰ ميليون دلار صرف آن شده است، هفت بنياد امريکايي تامين کردند که نام اين بنياد‌ها به اين ترتيب است۱- بنياد ريچارد ملون اسکايفي، ۲ - بنياد لينده و هري برادلي، ۳- نيوتن و روشله بکر۴- بنياد وسازمان خيريه نيوتن و روشله بکر، ۵ - بنياد راسل بريه، صندوق خيريه لنگرگاه و ويليام روزندال، ۶- صندوق خانواده، ۷- بنياد فربروک."
سلامي در اين مقاله آورده است: "اين شيوه‌اي خطرناک است که واشنگتن و متحدانش از آن براي توجيه تشنگي خود به خون مسلمانان و مشروعيت بخشيدن به لشکر کشي نظامي خود به کشورهاي اسلامي و چپاول منابع بي‌شمار آن‌ها، استفاده مي‌کنند."
اين تحليل‌گر مسايل سياسي با اشاره به کشته شدن غيرنظاميان افغان در تيراندازي نظاميان امريکايي در ماه مارس که در آن ۱۸ نفر از جمله ۹ کودک درحالي که خواب بودند جان خود را از دست دادند و همچنين هتک حرمت به نسخه‌هايي از قرآن مجيد در قبل از اين ماجرا، يادآور شد :" آشکار است دولت امريکا به قصد تضعيف جامعه مسلمانان، مبارزه گسترده ای را
در حقیقت جنگ علیه اسلام در سال 2001 یعنی درست زمانی که جرج دابلیو بوش رئیس جمهوری پیشین امریکا تئوری احمقانه جنگ صلیبی به اصطلاح ضد ترور خود را مطرح کرد شروع شد و سپس واشنگتن به تدریج با نسبت دادن تراژدی 11 سپتامبر و عملیات تروریستی پس از آن به مسلمانان، در تلاش برای القاء احساسات ضد اسلام گرایی در امریکا و اروپا برآمد."
دکتر سلامي همچنين تصريح کرد، اسلام‌ستيزي سيستماتيک واشنگتن را بايد در حملات مرگ‌بار ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و واکنش ايدئولوژيک دولت امريکا به اين روي‌داد ريشه يابي کرد.
اين کارشناس سياسي افزود: " در حقيقت جنگ عليه اسلام در سال ۲۰۰۱ يعني درست زماني که جرج دابليو بوش رئيس جمهوري پيشين امريکا تئوري احمقانه جنگ صليبي به اصطلاح ضد ترور خود را مطرح کرد، شروع شد و سپس واشنگتن به تدريج با نسبت دادن تراژدی ۱۱ سپتامبر و عمليات تروريستي پس از آن به مسلمانان، در تلاش براي القاء احساسات ضد اسلام گرايي در امريکا و اروپا برآمد."
سلامي با تشريح ذهنيت"وهم آلود" بوش در شروع مبارزات اسلام‌هراسي و تاکيد بر "ايده ماموريت مسيحايي" وي يادآور شد: "بوش خواسته و ناخواسته دنيا را به لبه‌هايي سوق داد که در آن وقوع برخورد تمدن‌ها قريب الوقوع بود."
مولف کتاب "حقوق بشر در اسلام" همچنين در اين مقاله به تلاش ارتش امريکا براي ايجاد موج نفرت از اسلام در ميان اعضاي ارتش و آموزش به آن‌ها براي "جنگي تمام عيار" عليه اسلام با هدف "محافظت از امريکا" اشاره کرد.
اين کارشناس مسايل سياسي افزود:" ارتش امريکا با برگزاري دوره‌هايي در دانشکده ستاد مشترک وزارت دفاع به دانشجويان آموزش مي‌دهد که بايد آن‌ها در کشورهاي اسلامي به شيوه مبارزه هيروشيما عمل کنند و در هرجا که لازم باشد مسلمانان را هدف قرار دهند."
دکتر سلامي نوشت:سرهنگ متيو دالي از مدرسان دروس نفرتي که تحت عنوان "ديدگاه اسلام و راديکاليسم اسلامي" به دانشجويان آموزش مي‌داد همچنان در دانشکده نورفولک ويرجينيا در سمت خود سرگرم فعاليت است.
اين تحليل‌گر مسايل سياسي در پايان با تشريح تاثير مخرب چنين آموزه‌هاي "جنون آميز" بر نگرش نيروهاي امريکايي در قبال اسلام به نقش نهادهايي که اين پروژه ضد اسلامي را در امريکا هدايت مي‌کنند، پرداخت.
اين کارشناس مسايل سياسي تاکيد کرد :" پروژه اسلام‌هراسي را که در ده سال گذشته بيش از ۴۰ ميليون دلار صرف آن شده است، هفت بنياد امريکايي تامين کردند که نام اين بنياد‌ها به اين ترتيب است۱- بنياد ريچارد ملون اسکايفي، ۲ - بنياد لينده و هري برادلي، ۳- نيوتن و روشله بکر۴- بنياد وسازمان خيريه نيوتن و روشله بکر، ۵ - بنياد راسل بريه، صندوق خيريه لنگرگاه و ويليام روزندال، ۶- صندوق خانواده، ۷- بنياد فربروک."
