یک محقق علوم ارتباطات تأکید کرد:
ضرورت ائتلاف نخبگان آلمان علیه اسلامهراسی
کای حافظ، محقق علوم ارتباطات در گفتوگو با تلویزیون شمال آلمان تأکید کرد: اسلامهراسی از اقدامات گروههای راستگرای افراطی است و نخبگان آلمان باید علیه این پدیده ائتلاف کنند.
جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۹
کد مطلب: 6586
اسلامهراسی از اقدامات گروههای راستگرای افراطی است. این جملهای است که کای حافظ، محقق علوم ارتباطات در گفتوگو با تلویزیون شمال آلمان گفته است. به اعتقاد او اگر آلمانیها میخواهند جلوی اقدامات گروههای افراطی را بگیرند، باید با اسلامهراسی مبارزه کنند. او خواهان ائتلاف نخبگان آلمان برای مبارزه با اسلامهراسی است.
مصاحبه کای حافظ با تلویزیون شمال آلمان به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در برلین بدین شرح است:
دشمنی با مسلمانان در آلمان بیشتر دیده میشود یا علیه ترکها؟
دشمنی با اسلام در اروپا، تاریخی بسیار طولانی دارد و قدمت آن به ۱۴۰۰ سال میرسد. بنابراین میتوان گفت که اسلامهراسی به لحاظ تاریخی، قدمت بیشتری دارد. از سوي ديگر، دشمنی با اقوام گاهی به دلایل اقتصادی اتفاق میافتد. مثلا چند سال پیش، تصویر بسیار مثبتی از ترکیه وجود داشت، استانبول به عنوان یک شهر بزرگ و ترکیه به عنوان یک جامعه صنعتی و رو به رشد شناخته میشد.
اما مسعود اوزیل دلیل خروج خود از تیم ملی آلمان را فشار و مشکلاتی عنوان کرده که به دلیل ترک بودن به او وارد شده و تنها یکبار به مسلمانبودن خود اشاره کرده است. در اینباره توضیحی دارید؟
به هر حال مشکلات اوزیل از زمان انتشار عکسش در کنار رئیسجمهور ترکیه آغاز شد. اوزیل برای احترام به فرهنگ و مردم ترکیه این کار را انجام داد. این موضوع هیچ ارتباطی با مذهب نداشت. بنابراین طبیعی است که به مسلمانبودنش کمتر اشاره کند.
تا چه اندازه نگرشهای ضداسلامی در آلمان گسترش یافته است؟
نتایج مطالعات در چند سال اخیر نشان داده که تقریبا از هر دو نفر، یکی با نظریات ضداسلامی موافق است. براساس این مطالعات، بسیاری از مسلمانان آلمانی در کشور خودشان احساس غریبی میکنند. از سوی دیگر، بیش از نیمی از افراد(حدود ۵۷ درصد) در نظرسنجیها گفتهاند که اسلام برای آنها «تهدید» است.
آیا اسلامهراسی به نوعی نژادپرستی اجتماعی تبدیل شده است؟
این پدیده جدیدی نیست. بر خلاف یهودستیزی، برای اسلامهراسی هیچ مشکلی در آلمان وجود ندارد. از دهه ۶۰ میلادی در آلمان، درباره یهودیستیزی و هولوکاست به شدت بحث شده است و رسانههای جمعی، مقامات سیاسی و مؤسسات آموزشی از این بحث حمایت کردند. این حمایتها باعث شد این پدیده به حاشیه رانده شود. با این حال، هرگز چنین بحثی در مورد اسلامهراسی وجود نداشته است. اما ما باید این بحث را رهبری کنیم.
چه کسی باید چنین بحثی را رهبری کند؟ به عنوان مثال کتابهایی که درباره اسلامهراسی تا امروز منتشر شدهاند، در این کار موفق نبودهاند.
درست است. نوعی موقعیت فرهنگی در آلمان و در جوامع دیگر غربی وجود دارد. جامعه آلمان قبلا دو دستگی را تجربه کرده است و در حال حاضر نیز درباره اسلام میتوان این چنددستگی را دید؛ گروهی در جامعه ما لیبرال هستند و آمادگی پذیرش فرهنگ و تفکرات دیگر را دارند، البته مسلم است که مسلمانان نیز باید بتوانند در جامعه آلمان ادغام شوند. اما بخش دیگر همان گروه مخالف مسلمانان هستند. از دید آنان مسلمانان خوشایند نیستند و دفاع از آنها به عنوان دفاع از فرهنگ خارجی در نظر گرفته میشود. اما بحث در این ارتباط میتواند مفید باشد.
واقعا بحثکردن میتواند مفید باشد؟
بحث درباره یهودیستیزی در دهه ۶۰ میلادی نیز به تنهایی سودمند نبود. بررسیها نشان میدهد که ۲۰ سال پس از جنگ جهانی دوم، بخش زیادی از جمعیت آلمان هنوز ضد یهود بودند. اما در آن زمان، یک ائتلاف اجتماعی وسیع از نخبگان تشکیل شده بود، که من معتقدم باید دوباره شکل بگیرد. اکنون زمان مناسبی برای این کار است، اسلامهراسی توسط گروههای راستگرای افراطی ترویج میشود. هر کس که میخواهد جلوی آنها را بگیرد، باید با اسلامهراسی مبارزه کند. رسانهها نیز باید در این زمینه آگاهانه عمل کنند. متأسفانه، رسانهها با انعکاس اخبار گروههای افراطی به رشد آنها کمک میکنند.
تیلو زاراسین(نویسنده جنجالی و اسلامستیز آلمان) به زودی کتابش با محتوای ضداسلامی را منتشر خواهد کرد، او در ۸ سال اخیر بحثهای زیادی درباره مسلمانان و مهاجران مطرح کرده است. به نظر شما رسانهها چه واکنشی میتوانستند درباره نظرات او داشته باشند؟
زاراسین ممکن است در امور مالی با استعداد باشد، اما او کارشناس مسائل مهاجرت نیست. بنابراین نباید به او و کتابهایش توجه کرد. اینکه چرا تا این حد به او توجه میشود، قابل درک نیست. رسانهها از او حمایت کردند و بدین ترتیب ایده افراطی او بیشتر منعکس شد. این نباید تکرار شود.
به گفته ناشر، زاراسین در کتاب جدیدش، خواهان توقف مهاجرت مسلمانان شده است، نظر شما در این باره چیست؟
زاراسین شاید به این مسئله معتقد باشد، اما قانون اساسی این را نمیگوید. ممکن است، مردم در آلمان ایدههای نژادپرستانه داشته باشند. با این حال، در نظام آموزشی ما، نژادپرستی جایی ندارد، زیرا قانون اساسی ما خلاف نژادپرستی است. تقاضای ممنوعیت مهاجرت اعضای یک مذهب نیز خلاف قانون اساسی ما است.