مکرون و شارلیابدو آچار فرانسه صهیونسیتها
ماه پایانی تابستان امسال، مجله شارلی ابدو اقدام به انتشار کاریکاتور موهنی از مقدس ترین شخصیت مسلمانان کرد. اقدامی تکراری که سری حوداث و پیامدهای تقریبا تکراری بعدی را نیز به همراه داشت درست مانند سلسله واکنشهایی که مشابه آن پیشتر نیز رخ داده بود و این بار نیز با جریحه دار شدن قلوب مسلمین در سراسر جهان، برخی حوادث خونبار و غیرقابل کنترل را مردم دنیا دیدند و متاسف شدند.
پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۸
کد مطلب: 6946
ماه پایانی تابستان امسال، مجله شارلی ابدو اقدام به انتشار کاریکاتور موهنی از مقدس ترین شخصیت مسلمانان کرد. اقدامی تکراری که سری حوداث و پیامدهای تقریبا تکراری بعدی را نیز به همراه داشت درست مانند سلسله واکنشهایی که مشابه آن پیشتر نیز رخ داده بود و این بار نیز با جریحه دار شدن قلوب مسلمین در سراسر جهان، برخی حوادث خونبار و غیرقابل کنترل را مردم دنیا دیدند و متاسف شدند. مانند آن چه که با اقدام گستاخانه یک معلم بیفکر در بازنشر این کاریکاتور و تمسخر پیامبر اسلام در سر کلاس، منجر به واکنش عاطفی، عجولانه و قتل وی توسط یکی از دانش آموزان مسلمان همین معلم شد.
تازه ترین ماجرای هتاکی به مقدسات مسلمانان دارای یک پوسته ظاهری و متن، یک باطن و فرامتن و در نهایت تحلیل و نظر نگارنده است. درابتدا با مروری بر آن چه رخ داد به متن ماجرا میپردازم :
پس از اهانت اخیر و تکراری مجله شارلی ابدو به ساحت نورانی پیامبر اسلام، مکرون رئیس جمهور جوان فرانسه، ضمن حمایت قاطع از این کاریکاتور موهن گفت: " آزادی در فرانسه، آزادی برای اعتقاد داشتن و یا نداشتن را هم شامل میشود اما این را نمیتوان از آزادی حق کفرگویی جدا کرد. " هر چند همواره وی از اسلام به عنوان خطری که در درجه نخست فرانسه و سپس اروپا و جهان را تهدید میکند نام میبرد ولی این بار پا را فراتر از تمام موارد گذشته گذارده و اسلام را یک دین بحرانزده برشمرد. مطمئنا او به خوبی میداند که فرانسه دست کم ۶ میلیون مسلمان دارد که از این نظر دارای بیشترین جمعیت مسلمان در غرب اروپاست. برای درک بهتر این موضوع کافی است نگاهی به عقبه تاریخی خاستگاه این رفتار مقامات فرانسوی با مقدسات و همچنین پیروان دین مبین اسلام بیندازیم.
هنوز دو سال از انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ میلادی نگذشته بود که پارلمان این کشور، قانونی را تصویب کرد که برای نخستین بار در جهان کفرگویی و اهانت به مقدسات از جمله آزادیهای فردی به شمار رفته و جرم نبود. این قانون در طول زمان عملا به یکی از افتخارات نظام سکولار و لائیسیته فرانسه بدل شد تا این که در سال ۱۹۹۰ میلادی و در تناقضی آشکار قانون دیگری در پارلمان این کشور تصویب شد که بر اساس آن انکار هولوکاست به هر صورت چه آشکارا و مستقیم و چه در مضمون و فحوای کلام و نوشته، جرم محسوب شده و خاطی، محاکمه و مجازات خواهد شد و عملا در حالیکه طی ۴۰ سال گذشته هیچ فردی در فرانسه چه با وجود شاکی خصوصی و چه شکایت مدعی العموم به خاطر اهانت به مسلمانان محاکمه و حتی بازخواست نشده است با تمامی منتقدین رژیم صهیونیستی و به بهانه مشترک یهودستیزی یا انکار هولوکاست شدیدا برخورد قضایی و محکوم به زندان میشود و نکته جالبتر اینکه بسیاری از محکومین اذعان داشتهاند که اساسا با اصل هولوکاست مخالف نبوده و منکر آن نیز نیستند و فقط خواستار اجازه مسئولین برای بررسی و تحقیقات تاریخی و آکادمیک در باره آن میباشند.
فرانسه از بسیاری جهات و با تکیه بر تاریخ، خود را مهد آزادی در جهان میداند. خوب اشکالی ندارد و از همین منظر به ماجراهای اخیر مینگریم و فرض میکنیم که پرداختن به هولوکاست یک توهین به شهروندان یهودی فرانسه است. از سوی دیگر میدانیم که توهین به پیامبر اسلام در همین کشور، اهانت به مسلمانان فرانسه است. سوال: چگونه است که توهین به ارزشهای اثبات نشده و مشکوک ۵۰۰ هزار فرانسوی ممنوع و جرم است اما اهانت به مقدسات بدیهی بیش از ۶ میلیون مسلمان فرانسوی جرم نبوده و از جمله آزادیهای فردی به شمار میرود؟ فاجعه بارتر این که اگر در گستره جهانی به این موضوع بنگریم چرا اهانت به ۱۵ میلیون پیرو دین یهود ممنوع اما توهین به مقدس ترین چهره جهان اسلام با بیش از ۵/۱ میلیارد مسلمان آزاد است؟ آیا حقوق عموم پیروان یک پیامبر با یک و نیم میلیارد جمعیت در جهان کم ارزش تر از پیروان پیامبر دیگری با کمتر از ۱۵ میلیون نفر است؟ این چه تناقض و ظلم آشکاری است که جمعی باید فدای یک درصد دیگر شوند؟
ظاهرا هدف از انتخاب نظام سکولاریته و لائیک در فرانسه، تفکیک امور حکومتی و اداره کشور از نهادهای دینی بوده است که براین اساس باید با تمام پیروان ادیان و عقاید متفاوت، مستقل از نوع دین وعقیده برخوردی یکسان داشت و همه در برابر قانون مساوی و صحب حقوقی یکسان باشند. در حالیکه در فرانسه فقط این مسلمانان هستند که عملا در بیشترین فشار و رنج و سختیهای ناشی از محدودیتهای اجتماعی به سر میبرند و فقط از ابتدای سال جاری میلادی شاهد بسته شدن و تعطیلی ۷۴ مسجد و مرکز اسلامیبوده ایم و اخیرا دولت لایحه ای را با بهانه تقویت ارکان سکولاریسم به پارلمان این کشور ارائه کرده است که بر اساس آن هر گونه سرمایه گذاری خارجی برای ساخت مساجد و مدارس مذهبی مسلمانان در فرانسه ممنوع خواهد شد و مکرون نیز در توجیه دلیل این تبعیض آشکار با دین اسلام نسبت به سایر ادیان، مدعی شد که اسلام یک دین بحران زده و ناآرام است که باید آن را محدود و کنترل کرد.
در بین رهبران کشورهای اسلامی، واکنش اردوغان رئیس جمهور ترکیه و عمران خان نخست وزیر پاکستان به اهانات مکرون در نوع خود جالب توجه و تاثیرگذارتر از سایرین بود. اردوغان از مکرون خواست که برای سلامت عقلی خویش سریعا آزمایش دهد. البته واکنش دیپلماتیک فرانسه به سخنان اردوغان فراخوانی سفیر خود از آنکارا بود. اما عمران خان در توئیتی جالب نوشت: "مشخصه یک رهبر این است که به جای تفرقه افکنی بین مردم، بتواند مانند ماندلا همه را متحد کند" اما در مقابل حجم رو به گسترش واکنشهای اعتراضی مردم و رهبران سیاسی کشورهای عمدتا مسلمان نسبت به کاریکاتور سخیف شارلی ابدو و حمایت رسمی رئیسجمهور فرانسه از آن، اتحادیه اروپا و برخی مسئولین اروپایی سعی کردند تا با ایجاد یک جبهه واحد در دفاع از مکرون و تنها نگذاردن وی در مقابل این هجمه گسترده، همبستگی خود را در روزهای سخت به دیگر کشورهای جهان خاطرنشان کنند. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان یعنی کشوری که پس از فرانسه دارای بیشترین اقلیت مسلمان در اروپاست، در تایید سخنان مکرون و ضمن نکوهش اردوغان به دفاع سرسختانه از موضع اسلام ستیزانه فرانسه پرداخت. مطمئنا وی به خوبی میداند که میلیونها مسلمان ساکن در آلمان به جای پذیرش فرهنگ غالب موجود، ممکن است هر آینه با تاسی از تمدن درخشان اسلامی تبدیل به ستارگان درخشانی در آسمان تاریک فرهنگ رو به زوال غربی شوند.
مقامات رسمیکشور ما نیز هر یک به فراخور جایگاه و مسئولیت دینی و سیاسی خود نسبت به این اهانت آشکار به چهره نورانی رسول اکرم اسلام (ص)، به صدور بیانیه، سخنرانی یا درج یادداشت در رسانهها و شبکههای اجتماعی اقدام کردند که از آن میان پیام رهبری خطاب به جوانان فرانسه دارای جذابیتهای خاصی است. ایشان نوشتند: "جوانان فرانسه، از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت میکند و آن را آزادی بیان میشمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهرههای درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟ سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در اینباره نوشت باید به زندان برود اما اهانت به پیامبر آزاد است؟ ".
فرامتن موضوع: قرن جدید میلادی را در حالی آغاز کردیم که بوش پسر پس از حادثه به شدت مشکوک ۱۱ سپتامبر با به راه انداختن یک پروپاگاندای وسیع جهانی برای اسلام ستیزی تعریف جدید "اسلام مساوی تروریسم است" را سرلوحه حملات نظامی و لشگرکشیهای خود به افغانستان و عراق قرار داد. بوریس جانسون نیز در سال ۲۰۰۵ میلادی با درج مقالهای از اسلام هراسی با عنوان واکنش طبیعی پیروان سایر ادیان نسبت به قران و اسلام یاد کرد و تاکید کرد که مسلمانان باید قبول کنند که مشکل کنونی جهان در وجود دین اسلام است. پیش از وقایع اخیر که با درج کاریکاتور مجله شارلی ابدو آغاز شد، گاردین پیشبینی کرده بود که به زودی اسلام هراسی در جهان به سطح شیطانی جدیدی خواهد رسید و فضا به شدت برای ادامه حیات مسلمانان سخت و ناامن خواهد شد.
از سوی دیگر و بر اساس برآوردهای دقیق غربیها، مسلمانان طی ۵۰ سال آینده دارای بیشترین رشد جمعیتی در جهان بوده و در سال ۲۰۷۰ میلادی در حالیکه مسیحیان از نصف درصد رشد مسلمانان برخوردار هستند، بیشترین جمعیت جهان از آن مسلمانان خواهد بود و باید زنگهای خطر را از هم اکنون به صدا درآورد. هرچند اروپاییها در طول تاریخ چه در طی سالهای طولانی جنگهای صلیبی و چه پس از آن و به ویژه از زمان کشف قدرت باروت و استفاده از انواع تسلیحات انفجاری، قتل عامهای گسترده و وحشتناکی در بین مسلمانان کردهاند اما فرانسویها به گواه تاریخ بیش از سایرین در ریختن خون مسلمانان دست داشته اند. کشتار یک میلیون الجزایری و نگهداری تعداد زیادی از جمجمههای مقتولین در فرانسه، یادآور این تنفر تاریخی از مسلمین است. تبدیل فرانسه به عنوان مرکزی برای اسلام ستیزی در جهان معاصر دلایل خاص خود را دارد که بخشی از آن شامل حضور بیشترین تعداد مسلمانان در فرانسه، تجربه تاریخی این کشور در قتل عام الجزایریها، سابقه استعماری فرانسه در کشورهای مسلمان شمال آفریقا و همچنین غرب آسیا مانند سوریه و لبنان است.
آنچه مکرون و نظام سکولار فرانسه از آن با نام ایستادگی و مقابله با اسلام تندرو یاد میکنند دقیقا همان اسلامی است که اختراع آنان و غرب برای رویارویی با مسلمانان و دست ساخته خود آنان است و طنز این ماجرا در این است که زمانی که این گروههای تکفیری و مورد حمایت مادی و معنوی غربیها و به ویژه فرانسه مشغول قتل عام فجیع مسلمانان در عراق و سوریه بودند نه تنها از آنان هیچ صدای اعتراضی شنیده نمیشد بلکه به شدت حمایت میشدند اما به محض این که یک معلم لاییک که با بی عقلی تمام اقدام به تمسخر پیامبر اسلام و تبلیغ آن کاریکاتور موهن در سر کلاس کرده و سپس به دست یکی از شاگردان جوان خود که احساسات و عواطف قلبیاش جریحه دار شده بود، کشته میشود، گوش عالم را از این که فرانسه در خطر اسلام رادیکالی و جانیان مسلمان است را کر میکنند.
تحلیل و نظر نگارنده:
الف – اگر چه مثلث شوم مخالفین وجود نازنین پیامبر اسلام شامل مشرکین و کفار، منافقین و یهودیان هم پیمان با آنها، همواره در صدد حذف فیزیکی و شخصیتی خاتم الانبیاء از همان نخستین روزهای رسالت آن نبی اکرم بودند اما به خواست و اراده الهی ناکام مانده و اسلام هر روز بر عظمت و عزتش افزوده و در سراسر گیتی گسترش یافت. ولی به همان نسبت آن مثلث ابتدایی در صدر اسلام نیز هم اکنون تبدیل به یک شکل هندسی کثیرالاضلاع گردیده است که برآیند تمامیاضلاع متنوع و به ظاهر توانمند آن تنها در اسلام ستیزی و محو اسلام برای حفظ و بقای نظام سلطه، خلاصه شده است. کانون این هندسه قدرت و گسترده نیز، صهیونیزم جهانی است که با استفاده از تمامیابزار و امکانات موجود در هر بازه زمانی سعی در نابودی اسلام حقیقی به عنوان تنها مانع واقعی در دستیابی به اهداف و رویاهای خود در کسب یگانه قدرت برتر در سراسر عالم دارد. آمریکا و فرانسه و رژیم غاصب قدس و سایر کشورهای هم پیمان با صهیونیستها، از اضلاع این شکل هندسی به شمار میروند و اشخاصی مانند مکرون و جانسون و ترامپ و سایرین فقط ابزارهای مورد استفاده در دورههای مختلف زمانی هستند که هر یک به فراخور خود دارای تعریف مشخصی از کارکرد و کاربرد هستند. بنابراین کاربرد ابزاری مانند بن سلمان در عربستان بسیار متفاوت با مکرون در فرانسه یا ترامپ در آمریکاست و البته کارکرد هر یک نیز بستگی به مفید بودن یا زمان خاتمه کاربرد آنان دارد و هریک از این ابزارها بلافاصله پس از پایان دوره مصرف و بی فایده بودنشان بدون هر گونه ریسکی در احتمال اسیب رساندشان به اهداف نظام سلطه، با یک حرکت به زباله دان تاریخ انداخته میشود.
ب – منافع مورد ادعا و البته مشروط هر یک از اضلاع تابع صهیونیستها - به عنوان یگانه کانون تصمیم گیرنده و مغز متفکر نظام سلطه - بسیار متنوع و دندان گیر است. پاداش همکاری اروپا در حمایت همه جانبه از گروههای تکفیری و وحشی داعش و غیره در جنایات غرب آسیا ضمن بهره بردن احتمالی از آثار ناشی از مهار و محاصره ایران به عنوان یک الگوی منطقه ای و حتی جهانی و همچنین خطر بالقوه ای که صاحب ایده و نظام قائم بر قدرت ذاتی و مخالف با پذیرش سلطه و ذلت است، شامل برخی منافع نقدی و فوری دیگر مانند سهیم شدن در تاراج منابع زیرزمینی و ثروت عراق و سوریه و مهم تر از همه کوچ اجباری هزاران نفر از بهترین سرمایههای انسانی و نخبگان ممتاز ساکن در مناطق حضور عناصر صادراتی و وحشی تکفیری و فرار و مهاجرت آنان به سایر نقاط اروپاست، که شاهد این مدعا باز شدن مرزها برای ورود مشروط مهاجرین به کشورهایی مانند فرانسه و آلمان و انگلیس طی درگیریهای چند سال اخیر عراق و سوریه است، که به تدریج و با غربالگری دقیق بهترین جوانان و نخبگان علمی و اساتید از بین سایر پناهندگان جداسازی و با اعطای جواز اقامت به آنان، صاحب مجانی و رایگان بهترین سرمایههای انسانی مسلمانان میشوند. این در حالی است که اگر این نخبگان با پای خود مسیر مهاجرت و پناه بردن به غرب را انتخاب نکنند با خطر حذف فیزیکی چه به دست تکفیریها و یا ترور هدفمند روبرو خواهند بود.
ج – هر چند به نظر بیشتر تحلیلگران و نویسندگان آشنا با نظام سلطه، تمام اتفاقات اخیر ساخته و پرداخته اتاق فکر مشترک صهیونیستها و آمریکاییها ( آیپک ) برای در سایه قرار دادن و استتار حرکت کاروان عادی سازی روابط رژیم غاصب فلسطین با خائنان به آرمان مسلمانان و قدس شریف مانند سران امارات و بحرین وسودان است تا در امنیت و مصونیت کامل به نتایج دلخواه خود دست یابند و برای این منظور از ابزار مکرون و شارلی ابدو بهره برده اند اما باید این روند را تنها بخشی از اهداف گسترده و نقشههای آنان به شمار آورد و از یاد نبریم که همواره و هر بار با ایده و شیوه ای دیگر به اسلام حمله کرده و هیچ گاه دست از سر ما تا محو آخرین مسلمان بر نخواهند داشت.
در انتها به نقل از آیت الله جوادی آملی بسنده میکنیم که: " به استناد اینکه پیامبر اسلام به عنوان آخرین فرستاده الهی در زمانی مبعوث گردید که سایر ادیان توحیدی به شدت دچار انحراف و بدعت شده بودند و اگر نبی اکرم (ص) مبعوث نمیگردید و در قرآن به اصل و هدف راستین سایر انبیاء الهی و ادیان توحیدی و از جمله یهود و مسیحیت و صحت رسالت آنان اشاره نمیشد مطمئنا دیگر تا اکنون اثری از این ادیان توحیدی باقی نمیماند، بنابراین ایشان یک پیامبر جهان شمول است که بر گردن سایر پیروان مسیحیت و یهودیت حق دارد و پیروان آن ادیان باید موجودیت فعلی خود را مرهون تاییدات حضرت محمد (ص) وحمایت ایشان بدانند." و جان کلام در بیان عظمت وجایگاه پیامبر اعظم،آن حبیب اله العالمین این حدیث قدسی است که خداوند میفرماید : " لولاک لما خلقت الافلاک ".