آنچه غرب مطالبه می‌کند
در مولفه رفتاری غرب چنان طراحی شده که اسلام همچنان نماد ناامنی و جنایت در جهان معرفی گردد تا غرب اسلام ستیزی خود در سراسر جهان را اجرایی سازد.
شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۵
کد مطلب: 1891
به گزارش «آرماگدون» ، سازمان ملل متحد این روز‌ها کانون تحولات جهانی است. شصت و هشتمین نشست سازمان ملل متحد در حالی برگزار می‌شود که از مولفه‌های قابل توجه در آن را نوع رفتار‌ها و عملکردهای کشورهای غربی تشکیل می‌دهد. کشورهای غربی در حالی تلاش دارند تا این نشست را به سمت اهداف و سیاستهای خود هدایت کنند که یک نکته در رفتار آن‌ها مشاهده می‌شود و آن اجرای سیاستهای ضداسلامی است.
هر چند که آن‌ها در ظاهر از واژگان ضداسلامی استفاده نمی‌کنند اما در عمل طرح‌های ضداسلامی خود را پی‌گیری می‌کنند. این سیاست در چند بعد اجرا می‌شود که از آن جمله عبارتند از:
نخست آنکه کشورهای غربی در این نشست محو سیاستهای خود را بر تخریب و تقابل با جبهه مقاومت استوار ساخته‌اند. محور این پروژه را نیز سوریه تشکیل می‌دهد. هر چند که کشورهای غربی ادعا دارند که به دنبال حمایت از مردم سوریه و به زعم آن‌ها آزادی بشریت هستند که در مواضع خود تلاش می‌کنند تا از نظام سوریه، نگاهی جنایت‌کار و ضدبشری را به نمایش گذارند. هر چند که در ظاهر این رفتار‌ها علیه نظام سوریه است اما در ورای آن اصلی مهم‌تر را پی‌گیری می‌کنند و آن تخریب چهره کشورهای اسلامی به عنوان قاتلان و عاملان کشتار مردم است. نکته مهم آنکه سوریه از ارکان مقاومت اسلامی است و تخریب چهره آن به منزله تخریب چهره یکی از نمادهای اسلامی می‌باشد.
غرب با پیوند زدن مسئله سوریه به کل جهان اسلام سیاستهای ضد اسلامی خود را اجرا می‌کنند.
دوم آنکه غرب همچنان از واژه تروریسم و مبارزه با تروریسم استفاده می‌کنند. سران غرب در سخنرانی‌ها و مواضع خود چنان ادعا کرده‌اند که همچنان به دنبال مبارزه با تروریسم می‌باشند. البته آن‌ها در مواقع خود همچنان القاعده را محور این تروریسم معرفی می‌کنند.
آن‌ها ادعا دارند که از یک سو در کشورهای خود با رشد تروریسم مقابله می‌کنند و از سوی دیگر در عرصه جهانی جنگ با تروریسم را ادامه می‌دهند. جالب توجه آنکه آن‌ها بر عدم غیرمحدود بودن این مبارزه تاکید دارند تا زمینه‌ساز اقدام سراسری آن‌ها در جهان باشد. نکته بسیار مهم در ادعای مبارزه با تروریسم غرب آن است که آن‌ها همچنان القاعده را نماد اسلام معرفی کرده و چنان القاء می‌سازند که هر مسلمانی تروریست نیست اما هر تروریستی مسلمان است. در مولفه رفتاری غرب چنان طراحی شده که اسلام همچنان نماد ناامنی و جنایت در جهان معرفی گردد تا غرب اسلام ستیزی خود در سراسر جهان را اجرایی سازد. آن‌ها برآنند تا از تریبون سازمان ملل متحد به عنوان وسیله‌ای برای تحقق پروژه اسلام‌ستیزی بهره گیرند در حالی که در ظاهر ادعای تعامل با جهان از جمله همراهی با جهان اسلام را مطرح می‌سازند. مواضع سران غرب نشان می‌دهد که جنگ و دشمنی آن‌ها با اسلام امری ریشه‌ای است و برای این امر از هیچ اقدامی حتی استفاده از تریبون سازمان ملل متحد فروگذار نمی‌باشند.
هر چند که آن‌ها در ظاهر از واژگان ضداسلامی استفاده نمی‌کنند اما در عمل طرح‌های ضداسلامی خود را پی‌گیری می‌کنند. این سیاست در چند بعد اجرا می‌شود که از آن جمله عبارتند از:
نخست آنکه کشورهای غربی در این نشست محو سیاستهای خود را بر تخریب و تقابل با جبهه مقاومت استوار ساخته‌اند. محور این پروژه را نیز سوریه تشکیل می‌دهد. هر چند که کشورهای غربی ادعا دارند که به دنبال حمایت از مردم سوریه و به زعم آن‌ها آزادی بشریت هستند که در مواضع خود تلاش می‌کنند تا از نظام سوریه، نگاهی جنایت‌کار و ضدبشری را به نمایش گذارند. هر چند که در ظاهر این رفتار‌ها علیه نظام سوریه است اما در ورای آن اصلی مهم‌تر را پی‌گیری می‌کنند و آن تخریب چهره کشورهای اسلامی به عنوان قاتلان و عاملان کشتار مردم است. نکته مهم آنکه سوریه از ارکان مقاومت اسلامی است و تخریب چهره آن به منزله تخریب چهره یکی از نمادهای اسلامی می‌باشد.
غرب با پیوند زدن مسئله سوریه به کل جهان اسلام سیاستهای ضد اسلامی خود را اجرا می‌کنند.
دوم آنکه غرب همچنان از واژه تروریسم و مبارزه با تروریسم استفاده می‌کنند. سران غرب در سخنرانی‌ها و مواضع خود چنان ادعا کرده‌اند که همچنان به دنبال مبارزه با تروریسم می‌باشند. البته آن‌ها در مواقع خود همچنان القاعده را محور این تروریسم معرفی می‌کنند.
آن‌ها ادعا دارند که از یک سو در کشورهای خود با رشد تروریسم مقابله می‌کنند و از سوی دیگر در عرصه جهانی جنگ با تروریسم را ادامه می‌دهند. جالب توجه آنکه آن‌ها بر عدم غیرمحدود بودن این مبارزه تاکید دارند تا زمینه‌ساز اقدام سراسری آن‌ها در جهان باشد. نکته بسیار مهم در ادعای مبارزه با تروریسم غرب آن است که آن‌ها همچنان القاعده را نماد اسلام معرفی کرده و چنان القاء می‌سازند که هر مسلمانی تروریست نیست اما هر تروریستی مسلمان است. در مولفه رفتاری غرب چنان طراحی شده که اسلام همچنان نماد ناامنی و جنایت در جهان معرفی گردد تا غرب اسلام ستیزی خود در سراسر جهان را اجرایی سازد. آن‌ها برآنند تا از تریبون سازمان ملل متحد به عنوان وسیله‌ای برای تحقق پروژه اسلام‌ستیزی بهره گیرند در حالی که در ظاهر ادعای تعامل با جهان از جمله همراهی با جهان اسلام را مطرح می‌سازند. مواضع سران غرب نشان می‌دهد که جنگ و دشمنی آن‌ها با اسلام امری ریشه‌ای است و برای این امر از هیچ اقدامی حتی استفاده از تریبون سازمان ملل متحد فروگذار نمی‌باشند.
مرجع : فرامرز اصغری