جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده با حمایت از جریانها و گروههای قانونی تاجیکستان نظیر حزب نهضت اسلامی، به ترویج اسلام واقعی بپردازد و زمینهساز صلح و ثبات در این کشور باشد.
يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۲۸
کد مطلب: 4233
به گزارش «آرماگدون» ، جریانها و گروههای اسلامی در منطقهی آسیای مرکزی دارای ویژگیهای خاص خود هستند. به نحوی که اکثر آنها با حمایت کشورهای خارجی پدید آمدهاند و مروّج افکار و ایدئولوژی وارداتی هستند که با رویههای اسلام سنتی در میان مردم منطقه تفاوتهای زیادی دارند. در این بین کشور تاجیکستان نیز از این قاعده مستثنی نیست. به خصوص که تاجیکستان به واسطهی همسایگی با افغانستان و این نکته که دروازهی ورود به منطقهی آسیای مرکزی محسوب میشود، همواره تحت تأثیر رقابت بازیگران مختلف قرار داشته است.
در این بین قرابتهای تاریخی، تمدنی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و تاجیکستان سبب شده که عربستان سعودی در رقابت با ایران از یکسو به ترویج اسلام وهابی- سلفی بپردازد و از سوی دیگر تلاش کند توجه دولت این کشور را به توسعهی روابط با خود سوق دهد. بر این اساس نوشتار حاضر در پی واکاوی نقش ایران و عربستان بر اسلامگرایی و جریانها و گروههای اسلامی در تاجیکستان است. بر این اساس در وهلهی نخست، به گروههای اسلامی در تاجیکستان اشاره خواهد شد و سپس، میزان و نحوهی تأثیرگذاری ایران و عربستان سعودی بر جریانها و گروههای اسلامی در این کشور مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در نهایت نیز این موضوع بررسی خواهد شد که دولت تاجیکستان با توجه به تأثیرگذاری ایران و عربستان بر جریانها و گروههای اسلامی، به گسترش روابط خارجی خود با کدام کشور بهای بیشتری میدهد.
روابط تاجیکستان با گروههای اسلامی
اسلام به عنوان یکی از پایهها و ستونهای هویت ملی مردم تاجیکستان، همواره نقش مهمی در این کشور داشته است. این نقش به خصوص در سالهای پس از استقلال تاجیکستان با توجه به پیدایش گروههای اسلامی بیشازپیش افزایش یافته است. آنچه باعث جلب توجه بیشتر در این خصوص شده، قرائتهای مختلف از اسلام و تلاش برخی از کشورهای خارجی جهت تأثیرگذاری بر جریانها و گروههای اسلامی در این کشور بوده است. بر این اساس طی سالهای گذشته، جریانهای اسلامگرا به دو شکل مختلف در تاجیکستان پدیدار شدهاند:
شکل اول؛ جریانها و گروههای وابسته به اسلام سنتی و عرفی هستند که قرائتهای معتدلی از اسلام دارند و از جمله مهمترین مصادیق آنها میتوان به حزب نهضت اسلامی اشاره کرد.
شکل دوم؛ گروههای تندرو و رادیکال هستند که تحت تأثیر جریانهای اسلامی جهان عرب و بهویژه کشورهایی نظیر عربستان سعودی قرار دارند. این گروهها عمدتاً تحت تأثیر تلاشهای عناصر خارجی به وجود آمدهاند و عقبه و تفکرات آنها وارداتی است. از جمله مهمترین این گروهها میتوان به جریانهایی اشاره کرد که از اوایل دههی ۱۹۹۰، در درهی فرغانه پدیدار شدند و رشد و نمو یافتند. درهی فرغانه که بر مبنای اصطلاحات سیاسی و اداری میان جمهوریهای آسیای مرکزی، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان تقسیم شده، در سالهای گذشته مهمترین کانون ظهور و بلوغ اسلام رادیکال و تندروانه بوده است. در آغاز، افراطگرایان عمدتاً توسط حزب احیای اسلامی، ظهور یافتند. در دوره بین سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷، نقش سازمانهای اسلامگرا در منطقه به جنبش اسلامی ازبکستان منتقل شد. پس از ۱۹۹۹، حزب التحریر اسلامی، جریان اکرامیه و جنبش اسلامی ازبکستان، مهمترین نمایندگان رادیکالیسم و افراطگرایی در درهی فرغانه محسوب میشدند. از نظر ایدئولوژیک این گروهها در پی تشکیل خلافت جهانی و نیز خصومت شدید با شیعیان هستند. هدف اصلی این جریانهای اسلامی تندرو در آسیای مرکزی، عمدتاً جذب حمایت جوانان بیسواد و زنان و مردان بیکار است، اما ایدههای آنها بعضاً توانسته توجه گروههای ناراضی گستردهتری را نیز جلب نماید. همچنین اکثر این گروهها ارتباطات نزدیکی با وهابیها و سلفیها دارند و در زمرهی حامیان طالبان و القاعده در افغانستان محسوب میشوند.
در تاجیکستان، حزبالتحریر در اواخر دههی ۱۹۹۰ ظاهر شد و اصلیترین حامیان آن در شمال و غرب کشور مستقر بودند. عوامل اصلی رشد روزافزون حزبالتحریر در تاجیکستان، گسترش نارضایتیهای عمومی از وضعیت اجتماعی و اقتصادی و کنترل رسمی موضوعات مذهبی به ویژه روحانیونی بود که مردم را در مسائل اجتماعی و مذهبی ارشاد میکردند. همچنین ناامیدی از گروههای میانهرو اسلامی برای ایجاد تغییر در شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز مزید بر علت شد تا گرایشها به حزبالتحریر افزایش یابد. در حیقت یک نوع سرخوردگی عمومی در میان پیروان گروههای میانهرو بوجود آمده بود؛ چرا که آنها معتقد بودند این گروهها به خدمت دولت درآمده و هدف خود را برای ایجاد یک دولت اسلامی رها کردهاند.
به هر حال این گروهها در شرایطی طی سالهای گذشته در تاجیکستان پدید آمده و رشد کردهاند که تحت حمایت کشورهای خارجی نظیر عربستان سعودی قرار داشتهاند. این در حالیست که از یکسو دولت تاجیکستان تلاش میکند قرائت خاص و محدود خود را از اسلام ارائه کند و از سوی دیگر سعی میکند به طور کلی با هر دو گروه اسلامگرایان معتدل و تندرو به مقابله برخیزد و آنها را سرکوب نماید. آخرین نمونه در این خصوص، ممنوعیت فعالیت حزب نهضت اسلامی تاجیکستان است که نمایندهی اسلام میانهرو و سنتی در جامعهی تاجیکستان محسوب میشد و در پی مشارکت قانونی در ساختار قدرت سیاسی این کشور بود.
ایران، عربستان و گروههای اسلامگرا در تاجیکستان
در میان کشورهای خارجی که طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از آنها با عنوان بازیگران مؤثر مذهبی در تاجیکستان یاد شده، میتوان به جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی اشاره کرد. با این حال نحوهی حضور و فعالیت دو کشور با یکدیگر متفاوت بوده است. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده با حمایت از جریانها و گروههای قانونی تاجیکستان نظیر حزب نهضت اسلامی به ترویج اسلام واقعی بپردازد و زمینهساز صلح و ثبات در این کشور باشد. این در حالیست که عربستان سعودی از تمام ابزارهای خود جهت تبلیغ و ترویج قرائت افراطگرایانه وهابی- سلفی استفاده کرده است.
آنچه موجب تسهیل نفوذ و حضور ایدههای وهابی و تکفیری سعودیها در تاجیکستان و منطقهی آسیای مرکزی و قفقاز شده، ناآگاهی مذهبی و اطلاعات اندک ساکنان کشورهای این منطقه از دین اسلام است. سلطهی هفتادسالهی اتحاد جماهیر شوروی و سیاستهای شدید دینزدایی دولت کمونیست که خود در پی سالها سلطهی روسیهی تزاری بر منطقه شکل گرفته بود، هرگونه ارتباط مشخص و مستمر میان مسلمانان منطقه و عرصهی گستردهتر جهان اسلام را از میان برد و همین امر، زمینهای را برای تلفیق اسلام با خرافات، عرف و آداب و سنن و نیز باورهای غلط به وجود آورد. این زمینهی سُست اعتقادی سبب شد تا پس از فروپاشی شوروی، اسلام افراطی مورد حمایت برخی کشورهای فرامنطقهای نظیر عربستان بتواند در منطقه نفوذ کند و پیروانی در هر یک از کشورها از جمله تاجیکستان جذب نماید. علاوه بر این، به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، عامل محرّک بسیار مهمی بود که به گروههای افراطی در آسیای مرکزی جان تازهای بخشید. پس از آن، وهابیهای عربستان و دیگر گروههای اسلامگرا از پاکستان و ترکیه و دیگر کشورها به سمت تاجیکستان به عنوان دروازهی ورود به آسیای مرکزی حرکت کردند.
به طور کلی سعودیها در طول سالهای گذشته به انحاء مختلف کوشیدهاند قرائت تکفیری- وهابی خود را از اسلام به تاجیکستان صادر نمایند. از جمله اقدامات سعودیها در این خصوص میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
۱. تدوین و انتشار کتابهای مذهبی با قرائت وهابی- سلفی؛
۲. اعطای کمکهای مالی به جریانهای وابسته به خود در منطقه؛
۳. تأسیس و احداث مساجد و نهادهای مبلغ وهابیت؛
۴. آموزش طلاب و جوانان تاجیک در مدارس دینی وابسته به خود؛
۵. اعزام مبلغان وهابی به مناطق مختلف کشور تاجیکستان؛
۶. استفاده از ظرفیت گروههای افراطی القاعده و طالبان برای نفوذ در میان مردم تاجیکستان؛
۷. سوءاستفاده از فقر مالی شهروندان تاجیکستان برای جذب آنها در گروههای افراطی.
نفوذ جریانها و گروههای وابسته به عربستان سعودی به حدی بود که در سال ۲۰۰۹، نهادهای امنیتی تاجیکستان تعداد سلفی- وهابیهای تاجیک را حدود ۲۰۰ نفر معرفی کردند؛ این در حالی بود که خود سلفی- وهابیها از رقمی بالای ۲۰ هزار نفر صحبت میکردند. در این بین پس از آغاز بحران سوریه، ابعاد جدیدتری از گسترش افکار سلفی- وهابی در تاجیکستان پدیدار شد. چرا که از یک سو در برخی از مناطق تاجیکستان، پرچم گروههای تندرو و ترویستی نظیر داعش و جبهه النصره برافراشته شد و از سوی دیگر تعداد زیادی از اتباع این کشور برای مبارزه علیه دولتهای سوریه و عراق به صفوف تروریستها پیوستند. این مسئله که از نفوذ عمیق افکار سلفی- وهابی در تاجیکستان حکایت دارد، موجب نگرانیهایی نزد مقامات دولتی این کشور شده است. چرا که پیوند و ارتباط مستقیم میان جریانهای افراطی تاجیکستان با مراکز سلفی- وهابی و حضور آنها در میدان نبرد سوریه میتواند به افزایش نفوذ حامیان بینالمللی تروریسم در این کشور منجر گردد. چنین امری نه تنها نفوذ حامیان بینالمللی تروریسم را در تاجیکستان افزایش میدهد، بلکه موجب تأثیرگذاری بر سیاست خارجی دوشنبه نیز میشود.
تاجیکستان؛ ایران یا عربستان؟
در حال حاضر اصطلاح «وهابیون» در آسیای مرکزی بیش از آنکه دارای معنای مذهبی باشد، اشاره به افراد و گروههایی دارد که از واگرایی نسبت به دولتهای مرکزی و ادارات دولتی دینی برخوردارند و حاضر به اقدامات خشونتآمیز برای رسیدن به اهداف خویش هستند. در این راستا وهابیت و وهابیون چنان کاربرد وسیعی دارد که بعضاً در این جمهوریها به عنوان اتهامی برای تخریب رقبا از جانب برخی از روحانیون نیز به کار برده میشود.
با این اوصاف دیدگاه چندان مثبتی نسبت به عربستان و قرائت وهابی آن از اسلام در تاجیکستان وجود ندارد و همین امر نیز باعث شده که گسترش روابط دوشنبه با ریاض تحت تاثیر قرار گیرد. در این بین درباره سفر رئیس جمهوری تاجیکستان به عربستان باید به این نکته توجه داشت که اگر چه سفر امام علی رحمان به ریاض در بدترین زمان یعنی پس از اعدام شیخ نمر انجام شد، اما سفری از پیش تعیین شده بود. با این حال اگر این سفر لغو و به زمان دیگری موکل میشد، حاشیههای پیرامون آن نیز کاهش مییافت. البته آنچه بر حاشیههای این سفر افزود، اعتراض دولت تاجیکستان به حضور محی الدین کبیری رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در یک همایش بینالمللی در ایران و انتشار عکس او در دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی بود که موجب احضار سفیر ایران به وزارت امور خارجه تاجیکستان و اعتراض رسمی این کشور شد. این دو رویداد باعث شد که برخی تصور کنند تاجیکستان از ایران رویگردان و به سمت عربستان سعودی متمایل شده است.
با این حال بررسی واقعیتهای موجود نشان میدهد که احتمال وقوع چنین امری اندک است. زیرا روابط تاریخی، تمدنی، فرهنگی، نژادی و زبانی ایران و تاجیکستان آنچنان عمیق و گسترده است که تنشهای کوچک هیچگاه نمیتوانند روابط دو ملت را تحت تأثیر قرار دهند. ضمن آنکه گسترش روابط تاجیکستان با عربستان سعودی الزاماً نمیتواند به معنای کاهش سطح روابط دوشنبه با تهران باشد. نباید از یاد برد که روابط ایران و تاجیکستان از ابتدای استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ بسیار عمیق بوده است. ایران اولین کشوری بود که استقلال تاجیکستان را به رسمیت شناخت و نقش فعالی در برقراری صلح در جریان جنگ داخلی تاجیکستان داشت. در سالهای گذشته نیز همواره ایران در طرحهای اقتصادی و عمرانی تاجیکستان حضور فعالی داشته است. بنابراین روابط دو کشور عمیقتر از آن است که تحت تأثیر مداخلهی کشورهایی نظیر عربستان سعودی قرار گیرد.
در عین حال باید توجه داشت که عربستان سعودی سعی دارد گسترهی نفوذ خود را به محدودهای فراتر از کشورهای عربی مسلمان افزایش دهد. به همین دلیل در پی توسعهی روابط با کشورهای مسلمان غیر عرب نظیر جمهوری آذربایجان و تاجیکستان است. این امر از آن جهت برای سعودیها اهمیت دارد که کشورهای غیر عرب مسلمان در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز از لحاظ تاریخی و تمدنی در حوزهی نفوذ جمهوری اسلامی ایران قرار دارند. در واقع سعودیها با گسترش روابط خود با کشورهای این مناطق قصد دارند مناقشات خود با جمهوری اسلامی ایران را به سطحی فراتر از دوگانهی عرب و عجم ارتقاء دهند و چنین نمایش دهند که تمام کشورهای اسلامی اعم از عرب و غیر عرب، با ایران دارای مشکلات و چالشهای اساسی هستند. دعوت از الهام علییف رئیسجمهوری آذربایجان و سپس امام علی رحمان برای بازدید از عربستان سعودی در همین راستا قابل ارزیابی است.
علاوه بر این عربستان سعودی تلاش زیادی دارد بهرغم حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم از گروههای تروریستی، خود را کشوری نشان دهد که در مبارزه با تروریسم و افراطگرایی پیشگام است. به همین دلیل نیز تلاش دارد جبههای از کشورهای اسلامی تحت عنوان ائتلاف ضد تروریستی تشکیل دهد. سعودیها علاقهی زیادی دارند که در این جبهه، اکثر کشورهای اسلامی حضور داشته باشند و تعداد کشورها و جغرافیای ائتلاف ضد تروریستی خود را گسترش دهند. به همین دلیل از کشورهایی نظیر تاجیکستان نیز جهت حضور در این ائتلاف دعوت به عمل آوردهاند.
با این حال در شرایطی که عربستان سعودی پس از اعلام تأسیس ائتلاف به اصطلاح ضد تروریسم خود با عضویت کشورهای اسلامی، از تاجیکستان هم دعوت کرده بود تا به این ائتلاف بپیوندد، دولت تاجیکستان بهرغم سفر امام علی رحمان به عربستان، با حضور در فهرست کشورهای ائتلاف اسلامی به اصطلاح ضد تروریسم موافقت نکرد. این امر نشان میدهد که روابط ریاض و دوشنبه بهرغم امضای پنج سند همکاری میان دو کشور از جمله توافقنامهی همکاری در مبارزه با تروریسم و جنایت، همکاری در حوزهی علم و تکنولوژی و ورزش در سفر سهروزهی امام علی رحمان به عربستان، چندان هم گسترده و ریشهدار نیست.
واقعیت آن است که مقامات امنیتی تاجیکستان به خوبی از نقش و جایگاه جریانهای تکفیری وابسته به عربستان سعودی در جذب اتباع تاجیکستان برای حضور در گروههای تروریستی در عراق و سوریه مطلع هستند. علاوه بر این مقامات دولت تاجیکستان به خوبی از ترویج اسلام تکفیری- وهابی توسط افراد و جریانهای افراطگرا در داخل کشور خود نیز آگاهی دارند. بنابراین در چنین شرایطی هرگز نمیتوانند به عربستان سعودی به عنوان کشوری که داعیهدار مبارزه با تروریسم و افراطگرایی است، اعتماد کنند.
این در حالیست که مقامات تاجیکستان به خوبی اطلاع دارند که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار مبارزه با تروریسم و افراطگرایی در منطقه است و به عنوان دژی مستحکم در برابر نفوذ جریانهای افراطی به منطقهی آسیای مرکزی عمل میکند. علاوه بر این مقامات دولت تاجیکستان آگاهی دارند که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه در امور داخلی تاجیکستان مداخله نکرده و همواره خواهان برقراری صلح و ثبات در این کشور بوده است.
در این بین حمایت جمهوری اسلامی ایران از حزب نهضت اسلامی نیز همواره در چارچوب قانون اساسی تاجیکستان بوده است. زیرا در وهلهی نخست، حزب نهضت اسلامی به عنوان یک حزب رسمی در ساختار سیاسی و قانونی جمهوری تاجیکستان مجوز فعالیت داشت. نکتهی دیگر آن است که حزب نهضت اسلامی یک سوی توافق صلح در جریان جنگ داخلی تاجیکستان بوده و قابل حذف از فضای سیاسی این کشور نیست.
در واقع این دولت تاجیکستان است که با ممنوع کردن فعالیت حزب نهضت اسلامی، توافقنامهی صلح را زیر پا گذاشته است. این امر نه تنها میتواند پایههای صلح و ثبات را در تاجیکستان متزلزل نماید، بلکه تأثیر عمدهای بر جریانهای اسلامی خواهد داشت. زیرا ممنوعیت فعالیت حزب نهضت اسلامی به معنای ممنوعیت فعالیت تنها حزب اسلامی میانهرو در تاجیکستان و آسیای مرکزی است و این مسئله میتواند زمینهی گسترش فعالیت جریانهای افراطی و به مخاطره افتادن امنیت و ثبات نظام سیاسی تاجیکستان را فراهم نماید. بر این اساس اگر دولت تاجیکستان در درازمدت دست از کنترل بیحدوحصر اسلامگرایان برندارد و با سازمانهای سیاسی- اسلامی میانهرو همکاری نکند، زمینه را برای نفوذ جریانهای افراطی و حامیان آنها نظیر عربستان سعودی بیشازپیش آماده میکند.
دکتر شعیب بهمن
منابع:
۱. شعیب بهمن، ژئوپلتیک تشیع در آسیای مرکزی، تهران: موسسه مطالعات اندیشهسازان نور، ۱۳۹۲.
۲. Galina M. Yemelianova, The Rise of Islam in Muslim Eurasia: Internal Determinants and Potential Consequences, China and Eurasia Forum Quarterly, Volume ۵, No. ۲, ۲۰۰۷