نگاهی به وضعیت شیعیان مالزی
در بخش نخست این نوشتار به برخی زوايای تاريخی مهاجرت شيعيان به مالزی اشاره كرديم و گفتيم كه تنها تعداد اندكی از شيعيان مالزيایی در قم به تحصيل پرداختهاند و اين سؤال مطرح میشود كه آيا اين تعداد انگشت شمار میتوانند خطری جدی برای امنيت ملی مالزی آن گونه كه مهاتير محمد بر آن تأكيد دارد باشند؟
جمعه ۱۰ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۰۰
کد مطلب: 1963
تعداد ۲۰ هزار تن از جوانان مالزيایی در مراكز دينی مصر، اردن و عربستان سعودی به تحصيل میپردازند و عملاً تحت تأثير حركات افراطی سلفيه و وهابيت قرار دارند و دولت مالزی هيچ گونه احساس خطری را نسبت به آنان در مقايسه با حجم تبليغات عليه شيعيان بروز نداده است. بديهی است به اين پاسخ منفی است، زيرا تعداد شيعيان بومی در مالزی در حدود ۱۵تا ۲۰ هزار تن برآورد میشود كه تعدادی زيادی از آنان شيعيان اثناعشری هندی(خوجهها)، بنگلادشی، پاكستانی و افغان هستند و حركات تبليغی چندانی نيز بين آنان وجود نداشته و تعداد شيعيان بومی مالزيایی در حوزه های شيعیالرضا، امابيها، الحجه، امير المؤمنين(ع)، مراكز جوهور و كلانتان در حدود ۲۵۰۰ تن برآورد میشود كه سير رشد آنان با توجه به ۳۵ سال پس از انقلاب اسلامی ايران بسيار طبيعی بوده و به نظر نمیرسد كه عوامل خارجی در اين روند تدريجی و طبيعی نقشی داشته باشند.
جريان شيعه ستيزی را بايد در عواملی جز آنچه كه رسانههای مالزيايی اعلام كردهاند دانست
و از طرف ديگر تعداد زيادی از همين ۲۵۰۰ تن (و بنا به قول جميل خيری وزير امور دينی ۱۵۰۰ تن) را اعضای خانواده آنان چون فرزندان و همسران آنان تشكيل میدهند البته مقامات مالزيایی متناسب با شرايط مختلف آمار ديگری را نيز مطرح كردهاند و زمانیکه میخواهند خطر نفوذ شيعه را بزرگنمایی كنند تعداد آنان را به ۲۰۰۰۰۰ تن و گاهی ۱۰۰۰۰۰ تن تخمين میزنند و هنگامی كه اقدامات تشديدی آنان منجر به دستگيری میشود و میخواهند وضعيت را تحت كنترل گزارش دهند تعداد كل شيعيان را ۱۵۰۰ تن معرفی میكنند. بررسيها نشان میدهد كه شيعيان بومی مالزی مانند هنديها، پاكستانيها، افغانها و بنگلادشيها نيز تا كنون فعاليت تبليغی نداشتهاند و دولت مالزی همه خطرات را از جانب همين تعداد اندک شيعيان مبلغ با توصيفاتی كه ارائه شد اعلام کرده است.
علاوه بر اين سياستهای حاكم بر هر يك از مراكز شيعی الرضا، الحجه و جز آنها با يكديگر تفاوت دارد و خط مشی مشخصی بر آنها حاكم نيست، بنابراين اين تعداد اندك مراكز با چنين اوصافی نمیتوانند يك حركت تبليغی گسترده شيعی را سازماندهی كنند كه حساسيت مقامات مالزيایی را برانگيزانند و خطر آنان را بالاتر از كمونيسم بدانند، بنابراين جريان شيعه ستيزی را بايد در عواملی جز آنچه كه رسانههای مالزيایی اعلام كردهاند دانست.
دلایل این امر را در سه عنوان سیاسی، اقتصادی و اعتقادی میتوان تشریح کرد.
انگيزه سياسی
برخی از مقامات سياسی حزب پاس روابط خوب و صميمانهای با جمهوری اسلامی ايران داشتهاند و گرايش تعدادی از آنان به انقلاب اسلامی با حفظ مذهب شافعی و تشيع انگشتشماری از آنان زمينه را برای حزب حاكم فراهم آورده است تا برای صدمه زدن به رقبای سياسی خود از حربه فرقهگرایی استفاده كنند و با تمسك به جنگ شيعی و سنی رقبای سياسی خود را از صحنه خارج كنند.
انگيزه اقتصادی
فعاليتهای اقتصادی رقبای جمهوری اسلامی ايران چون عربستان و قطر و امارات در حد گستردهای در مالزی سرمايهگذاری كردهاند و به ميزان بهرهمندی مقامات مالزيائی از سرمايههای جهان عرب به ميزان شيعه ستيزی خود میافزايند و در اين جريان نقش عوامل خارجی بسيار بديهی و روشن است. كشور مالزی با باز گذاشتن دست سرمايه داران عرب و دولتهای عربی زمينه را برای فعاليت اسلام گرايان افراطی سلفی فراهم آورده و مراكز فرهنگی وابسته به اعراب چون دانشگاه المدينه در شاه علم در تربيت جوانان با گرايشهای اسلامی افراطی نقش مهمی ايفا مینمايند. بسياری از طرفداران سلفی و وهابی در مالزی برای خوشنودی سرمايهگذاران عرب اقدام به شيعه ستيزی میكنند، در حالی خود آنان خوب میدانند كه شيعيان بومی مالزی توانایی ايجاد چنين خطری را برای امنيت ملی مالزی و ايجاد اختلاف ميان اهل سنت ندارند.
انگيزه اعتقادی
تعداد اندكی از تحصيل كردگان كشورهای عربی تحت تأثير سلفیگری و وهابيت به شيعيان میتازند و آنان را با انواع تهمتهای ناروا در رسانههای رسمی و غير رسمی همراه میسازند و امكان پاسخگویی به اين تهمتها را نيز از شيعيان سلب كردهاند.
به نظر میرسد حركتهای افراطی وهابيت در صورت بازگشت تعداد بيشمار مالزيایيهای تحصيل كرده در كشورهای عربی سازماندهی سياسی خواهند شد و اين جريانات با ائتلاف خود در اندونزی و تايلند و برونئی میتوانند مردم معتدل اين منطقه را با افراطگری سلفيها مواجه نمايند. افراطگرايان سلفی در آينده شرق آسيا نقش فعالی خواهند داشت و تنها جريان عقلگرایی دينی میتواند عامل مهار اين حركت تخريبی بهشمار آيد. مايه تعجب اين است كه رشتههای فلسفه و كلام در همه دانشگاههای مالزی تعطيل شده است و زمينه رشد سلفیگری و ظاهری گری سلفی در ميان شافعيان مالزی با حمايت كشورهای عربی در حال رشد بیسابقهای است.